سناریو

#سناریو
#استری_کیدز


فرزندانم به مناسبت بازگشایی مدارس این سناریو رو نوشتم(قراره پدرم با ژوژمان ها دربیاد)

*عضو نهمی*

یک روز عادی بود، پسرا جلوی تلوزیون لم داده بودن و داشتن از آخرین هفته تابستونشون لذت میبردن ‌که در یک لحظه بخاطر جیغ بنفشی که کشیدی پشماشو.... چیز... ترسیدن

با سرعت به طرف اتاقت دویدن


چان:.....ا.ت..حالت....*صحنه روبروشو دید* .....چرا گونی تنت کردی؟

+ این گونییییی نیییسسسستتتتت!!
چانگبین: پس چیه؟

+ فرم مدرسمههه!!

لینو: آهم.....رنگش چرا عنی......چیز قهوه ایه؟

نگاهی که از صدتا فحش بد تر بود رو به لینو دادی که خودش فهمید باید خفه شه...

آی ان: حالا چرا انقدر عصبانی ای؟

+ چرا عصبانی نیممم؟؟؟ باید از فردا با ددی فاطمه و بیبی گوریل رو مخش روبرو شم، این لباس مسخره رو بپوشم و یک پروژه فوق‌العاده سخت رو جلوی یک استادی که هیچ چیز از موسیقی نمیدونه و تهش میخواد بگه افتضاح بود اجرا کنم و عصبانی نباشمممنم؟؟؟ تو بودی عصبانی نمیشدییی؟؟؟؟


آی ان زیر گوش چانگبین: میگم هیونگ......ا.ت مگه ووکالسیت نبود؟....چرا از تو سریع تر حرف میزنه؟...

چانگبین: نمیدونم ولی فکر کنم بهتره از اینجا دور شیم تا اون روحیه تکواندوکارش هم بکار نیوفتاده....
دیدگاه ها (۵)

#تکپارتی#استری_کیدز وقتی تو روز تولدت........اونها یه برنام...

#سناریو#استری_کیدز#درخواستیدر خوابگاه استری کیدز چه میگذرد؟ ...

#چندپارتی#درخواستی #سونگمین وقتی دوست دخترش.........ویو راوی...

#چندپارتی #سناریو #سونگمین وقتی دوست دخترش.......ویو ا.تمن م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط