فیک داستان رقیب عشقیم ):
فیک داستان رقیب عشقیم ):
اصکی ممنون نظر بدین
از زبون یونا ):
یه ماشین گرفتم و به آدرسی ک تهیونگ داده بود رفتم ...رستوران بزرگ و مجللی بود
از زبون جیمین ):
من و تهیونگ منتظر یونا بودیم
تهیونگ : اوه اون یونا نیست ؟
جیمین: واو خودشه چقدر زیبا شده!
از پله ها پایین میومد تا به حال با این استایل ندیده بودمش رفتیم دم پله ها و منتظر موندیم بیاد پایین ....
از زبون یونا):
پایین پله ها جیمین و تهیونگ منتظرم بودن
لبخندی زدم و ادامه دادم ک یهو پاهام پیچ خورد و افتادم چشمامو بستم ...منتظر بودم ک بخورم زمین و دردش رو حس کنم اما خبری نشد چشمامو باز کردم دیدم تو بغل جیمینم
جیمین :خوب شد گرفتمت
یونا : مرسی من با پاشنه بلند زیاد راحت نیستم...
جیمین : بهت میاد
و جیمین سرشو آورد جلو و تو گوشم گفت امشب یه جور دیگه جذابی🤤
و گذاشتش منو پایین
تهیونگ اومد جلو و بهم سلام کرد باهاش دست دادم و صندلی رو کشید عقب و نشستم
جیمین و تهیونگ هم نشستن
جیمین : جای با صفایی هست
تهیونگ : اوهوم لطفا منو رو بردارین و هر چی میخواین سفارش بدین ...
منو رو برداشتم و گفتم اممم من با غذا های اینجا زیاد آشنا نیستم هرچی خودتون سفارش دادین برای منم همون...
تهیونگ گارسون رو صدا کرد و یک غذا رو منو بهش نشون داد و گفت سه تا از این ...
یونا : من باید برم دستامو بشورم
پاشدم و رفتم سرویس بهداشتی و بعد شروع کردم به شستن دستام ک یهو تهیونگ اومد
یونا : اینجا چیکار میکنی
تهیونگ : اومدم دستامو بشورم
یونا: دستات ک تمیزه ؟
تهیونگ دستشو کشید به زمین وگفت حالا کثیفه😂
یونا : ام باشه من میرم فعلا
داشتم به سمت درب خروجی میرفتم ک تهیونگ دست منو گرفت و کشید
و منو به دیوار چسبوند دستشو گذاشت رو دیوار و لبامو بوسید 💋
یونا : دیوونه این چ کاری بود 😐
تهیونگ : تقصیر خودته ک انقدر خوشگلی نتونستم جلوی خودمو بگیرم عزیزم♡
یونا : من میرم پیش جیمین تنهاس فعلا🖖🏽
پاهام شل شده بود تنم بی حس اون منو بوسید! رفتم پشت میز نشستم و لبخندی الکی زدم
جیمین : دیر کردین غذارو آوردن بفرمایید
شروع به خوردن غذا کردیم باد شدیدی می وزید خیلی سرد بود یه خودم میلرزیدم
جیمین کتش رو درآورد و انداخت رو شونه هام
جیمین : بهتر شد نه؟
یونا : آره مرسی جیمین جان!
تهیونگ : اگ خیلی سردته میخوای منم کتم رو آتیش بزنم گرم شی😂
من و جیمین خندیدیم
بعد شام راننده های تهیونگ و جیمین اومدن
باهاشون خدافظی کردم و اونا رفتن
وای کت جیمین جا موند 🤦🏻♀
باید بهش بدم
اصکی ممنون نظر بدین
از زبون یونا ):
یه ماشین گرفتم و به آدرسی ک تهیونگ داده بود رفتم ...رستوران بزرگ و مجللی بود
از زبون جیمین ):
من و تهیونگ منتظر یونا بودیم
تهیونگ : اوه اون یونا نیست ؟
جیمین: واو خودشه چقدر زیبا شده!
از پله ها پایین میومد تا به حال با این استایل ندیده بودمش رفتیم دم پله ها و منتظر موندیم بیاد پایین ....
از زبون یونا):
پایین پله ها جیمین و تهیونگ منتظرم بودن
لبخندی زدم و ادامه دادم ک یهو پاهام پیچ خورد و افتادم چشمامو بستم ...منتظر بودم ک بخورم زمین و دردش رو حس کنم اما خبری نشد چشمامو باز کردم دیدم تو بغل جیمینم
جیمین :خوب شد گرفتمت
یونا : مرسی من با پاشنه بلند زیاد راحت نیستم...
جیمین : بهت میاد
و جیمین سرشو آورد جلو و تو گوشم گفت امشب یه جور دیگه جذابی🤤
و گذاشتش منو پایین
تهیونگ اومد جلو و بهم سلام کرد باهاش دست دادم و صندلی رو کشید عقب و نشستم
جیمین و تهیونگ هم نشستن
جیمین : جای با صفایی هست
تهیونگ : اوهوم لطفا منو رو بردارین و هر چی میخواین سفارش بدین ...
منو رو برداشتم و گفتم اممم من با غذا های اینجا زیاد آشنا نیستم هرچی خودتون سفارش دادین برای منم همون...
تهیونگ گارسون رو صدا کرد و یک غذا رو منو بهش نشون داد و گفت سه تا از این ...
یونا : من باید برم دستامو بشورم
پاشدم و رفتم سرویس بهداشتی و بعد شروع کردم به شستن دستام ک یهو تهیونگ اومد
یونا : اینجا چیکار میکنی
تهیونگ : اومدم دستامو بشورم
یونا: دستات ک تمیزه ؟
تهیونگ دستشو کشید به زمین وگفت حالا کثیفه😂
یونا : ام باشه من میرم فعلا
داشتم به سمت درب خروجی میرفتم ک تهیونگ دست منو گرفت و کشید
و منو به دیوار چسبوند دستشو گذاشت رو دیوار و لبامو بوسید 💋
یونا : دیوونه این چ کاری بود 😐
تهیونگ : تقصیر خودته ک انقدر خوشگلی نتونستم جلوی خودمو بگیرم عزیزم♡
یونا : من میرم پیش جیمین تنهاس فعلا🖖🏽
پاهام شل شده بود تنم بی حس اون منو بوسید! رفتم پشت میز نشستم و لبخندی الکی زدم
جیمین : دیر کردین غذارو آوردن بفرمایید
شروع به خوردن غذا کردیم باد شدیدی می وزید خیلی سرد بود یه خودم میلرزیدم
جیمین کتش رو درآورد و انداخت رو شونه هام
جیمین : بهتر شد نه؟
یونا : آره مرسی جیمین جان!
تهیونگ : اگ خیلی سردته میخوای منم کتم رو آتیش بزنم گرم شی😂
من و جیمین خندیدیم
بعد شام راننده های تهیونگ و جیمین اومدن
باهاشون خدافظی کردم و اونا رفتن
وای کت جیمین جا موند 🤦🏻♀
باید بهش بدم
۵۲.۷k
۰۴ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.