عشق خونین

《عشق خونین 》
پارت ۱۴


ات : کیوتییییی کیوتیییییی پاشو
نگران سرش‌ را بلند کرد و گذاشت رو پاهاش چشم هایش بسته بود تا اینکه تیکه شیشه ای دست اش بود رو با تمام زوری که داشت رو گونه ات کشید
دختره از شدت درد افتاد رو زمین و دست اش گذاشت رو صورت اش با داد میگفت : درد داره رو کمر اش زمین رو می‌چرخوند
جین و یونگی اون صحنه را تماشا میکردن یونگی از شدت عصبانیت سمته کیوتی رفت و سیلی رو گونه سفید اش زد و افتاد رو زمین
یونگی سمته ات رفت و از رو زمین بلند اش کرد
یونگی: ات .. ات آروم باش چیزی نیست
براید استایل بغلش گرفت و سوار ماشین خودش کرد ...
جین نگاه اش را به مومشکی دوخت که رو زمین نشسته بود اصلا نمیفهمید که چیکار کرده بود اون فکر می‌کرد که همون پسرا هستن که کتک اش میزد جین دست اش رو گذاشت رو شانه کیوتی ‌‌‌‌‌.....
جین : خوبی کیوتی
نگاه با ترس اش بهش خیره شده بود دست و پاهایش میلرزید با کمک جین بلند شد
و سمته عمارت برد اش
》》》》》》》》》》》》》 ظهر ساعت ۱۲
دختر داستان ما چشم هایش را باز کرد و هیچ چیزی نمی‌دید و همه چی برایش تار بود دو یا سه بار پلک زد تا دید اش بهتر بشه کمی صورت اش درد گرفت یونگی زود سمت اش رفت
یونگی : ات خوبی ببین درد که نداری
ات با کمک یونگی رو تخت نشست
ات : هی‌ من خوبم کیوتی کجاست
یونگی : کسی که زخمیت کرد رو میگی
ات : ار......آره
یونگی : اون اصلا کیه ها چرا پیشه تو هستش
ات : یونگی کافیه داد نزن
بدونه اینکه صدا تق در به گوش برسه سوی جانگ و سویون وارد اتاق شدن جین هم به دنیال اش راهی بود .. سوی جانگ سمته چپ رفت و یونگی از ات درو شد سویون هم سمته چپ اش
سوی جانگ: اونییی چی شده خوبی
سویون: خیلی ترسیدم چیزیت بشه
ات : سویون جان گریه نکن من خوبم
ات با دست اش اشک های سویون را پاک کرد
سوی جانگ: اونی کی همچنین کاری کرده
ات : راستش
یونگی : کسی به اسم کیوتی ... همون پسره موبلند
ات : یونگی.... ببینید بچه ها همه داشت کتکش میزدن وقتی من رفتم اون فکر کرد که
سوی جانگ: بازم کیوتی بازم کیوتی آره آره با دست های خودش زخمیت کرد
دیدگاه ها (۶)

《 عشق خونین 》پارت ۱۵ات : سوی جانگ آروم بگیر گوش بده سوی جانگ...

《عشق خونین 》پارت ۱۶با غضب به اون دو نفر‌ نگاه میکرد ات : هی‌...

《عشق خونین 》پارت ۱۲ات شیر آب را باز کرد و دست هایش را شستن ر...

《عشق خونین》پارت ۱۱سوی جانگ: هیییییی برو عقب کیوتی ترسید و زو...

( گناهکار ) ۷۰ part جیمین خندید و درحالی که دستشو گرفته بود ...

part 8

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط