عشق خونین
《عشق خونین 》
پارت ۱۶
با غضب به اون دو نفر نگاه میکرد
ات : هی چرا بهم نگاه نمیکنی فندقم
مومشکی به پایین خیره شده بود همان زمان سوی جانگ وارد اتاق شد تا میخواست با عصبانیت و حرس سمته کیوتی بره با صدایی که شنید سر جاش استاد سویون شوکه به اون نگاه کرد و ات با چشم درشت اش به کیوتی نکاه میکرد
جیمین : اسمم جیمینه
ات رو تخت نشست و به تاج تخت تکیه داد همان جوری که دست اش را گرفته بود بهش نگاه میکرد با اون صدا زیبا و نرم آروم گفت
جیمین : اسمم جیمینه و ۱۶ سالمه .....
ات : باورم نمیشه تو حرف زدی کیوتی من ...
جیمین : ببخشید .. معذرت میخواهم
ات : میدونم آقا فسقلی میدونم که آمدی نبود پس ناراحت نباش
جیمین : من .. بدنم درد میکنه .. چون اونا .. منو خیلی زدن
ات : آقا فسقلی تو چرا از عمارت رفتی بیرون
جیمین : چون .. نمیخواستم ... شما رو اذیت کنم ...
ات : چرا فکر کردی من اذیت میشم
جیمین : شما ... زن جونی ... هستی و بخاطر جون شما در خطر میافته ....
ات : من چرا باید تو خطر بیافتم ها کیوتی
جیمین : نمیدونم ...
ات : این نشد جواب سوآل من .... و چرا دستات سردن
روبه سویون که شوکه به مومشکی یا همون جیمین نگاه کرد
ات : سویون کیوتی کجا بود وقتی رفتی بیاریش
سویون: ها .. راستش گوشه اتاق نشسته بود ..
ات روبه جیمین کرد
ات : چرا ها کیوتی چرا مگه نمیدونی مریض میشی
جیمین همان جوری به پایین خیره شده بود و هیچ حرفی نمیزد
ات : مومشکی ای بابا مگه با تو نیستم
جیمین : ببخشید
ات : منو نگاه زود ...
جیمین نگاه اش را به ات دوخت ولی چشم های کیوتی اصلا معلوم نمیشد پس ات به چشم های که معلوم نمیشد خیره شده بود
ات : هیچ وقت از هیچ کس عذر خواهی نکن با اینکه مقصر نبودی ولی بازم داری عذر خواهی میکنی دیگه هیچ وقت از هیچ کس معذرت خواهی نکن
همان جوری دست هایش را در دست های گرم خودش گرفته بود
سوی جانگ الان به خودش اومد نمیدونست چرا شوکه شده بود چرا دلش میسوخت ..
سوی جانگ: بیاییم بریم بخوابیم اونی هم باید استراحت کنه
ات : نه من خوبم
سویون: آره بریم کیوتی
سمته جیمین رفت ولی جیمین بلند نشد
سوی جانگ: کیوتی پاشو بریم اونی باید استراحت کنه
ات : کیوتی برو بخواب روزه سختی داشتیم برو و بخواب
جیمین بلند شد. و دست ات را رها کرد
ات : سوی جانگ رو کیوتی پتو بکش سردش میشه
سوی جانگ: حتما اونی شب خوش
سویون : اونی هرچی لازم داشتی به من بگو باشه
ات : چشم مادمازل
پارت ۱۶
با غضب به اون دو نفر نگاه میکرد
ات : هی چرا بهم نگاه نمیکنی فندقم
مومشکی به پایین خیره شده بود همان زمان سوی جانگ وارد اتاق شد تا میخواست با عصبانیت و حرس سمته کیوتی بره با صدایی که شنید سر جاش استاد سویون شوکه به اون نگاه کرد و ات با چشم درشت اش به کیوتی نکاه میکرد
جیمین : اسمم جیمینه
ات رو تخت نشست و به تاج تخت تکیه داد همان جوری که دست اش را گرفته بود بهش نگاه میکرد با اون صدا زیبا و نرم آروم گفت
جیمین : اسمم جیمینه و ۱۶ سالمه .....
ات : باورم نمیشه تو حرف زدی کیوتی من ...
جیمین : ببخشید .. معذرت میخواهم
ات : میدونم آقا فسقلی میدونم که آمدی نبود پس ناراحت نباش
جیمین : من .. بدنم درد میکنه .. چون اونا .. منو خیلی زدن
ات : آقا فسقلی تو چرا از عمارت رفتی بیرون
جیمین : چون .. نمیخواستم ... شما رو اذیت کنم ...
ات : چرا فکر کردی من اذیت میشم
جیمین : شما ... زن جونی ... هستی و بخاطر جون شما در خطر میافته ....
ات : من چرا باید تو خطر بیافتم ها کیوتی
جیمین : نمیدونم ...
ات : این نشد جواب سوآل من .... و چرا دستات سردن
روبه سویون که شوکه به مومشکی یا همون جیمین نگاه کرد
ات : سویون کیوتی کجا بود وقتی رفتی بیاریش
سویون: ها .. راستش گوشه اتاق نشسته بود ..
ات روبه جیمین کرد
ات : چرا ها کیوتی چرا مگه نمیدونی مریض میشی
جیمین همان جوری به پایین خیره شده بود و هیچ حرفی نمیزد
ات : مومشکی ای بابا مگه با تو نیستم
جیمین : ببخشید
ات : منو نگاه زود ...
جیمین نگاه اش را به ات دوخت ولی چشم های کیوتی اصلا معلوم نمیشد پس ات به چشم های که معلوم نمیشد خیره شده بود
ات : هیچ وقت از هیچ کس عذر خواهی نکن با اینکه مقصر نبودی ولی بازم داری عذر خواهی میکنی دیگه هیچ وقت از هیچ کس معذرت خواهی نکن
همان جوری دست هایش را در دست های گرم خودش گرفته بود
سوی جانگ الان به خودش اومد نمیدونست چرا شوکه شده بود چرا دلش میسوخت ..
سوی جانگ: بیاییم بریم بخوابیم اونی هم باید استراحت کنه
ات : نه من خوبم
سویون: آره بریم کیوتی
سمته جیمین رفت ولی جیمین بلند نشد
سوی جانگ: کیوتی پاشو بریم اونی باید استراحت کنه
ات : کیوتی برو بخواب روزه سختی داشتیم برو و بخواب
جیمین بلند شد. و دست ات را رها کرد
ات : سوی جانگ رو کیوتی پتو بکش سردش میشه
سوی جانگ: حتما اونی شب خوش
سویون : اونی هرچی لازم داشتی به من بگو باشه
ات : چشم مادمازل
- ۱۳.۳k
- ۱۲ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط