part :30
part :30
ویو تهیونگ (علامت ته علامت کوک _)
بعد اینکه کارم تموم شد بود اینکه از روش بلند شم دراز کشیدم رو بدنش....یعنی واقعا راست میگن هیچ جا خونه خونه آدم نمیشه .... خونه من اینجاست .... بغل پسرکم .تنها مکان امنی که دارم همینجاست هیچوقت نمیزارم کسی ازم بگیرتش.
رفتم سمت گردنش و شروع کردم به مکیدنش .. بعد از چند دقیقه صداش در اومد
_هیا تهیونگ الان اینجوری میکنی این نره من چه گِلی به سرم بگیرم هااا
لبا صدا دار از گردنش جدا کردم جاش خیلی بنفش شده بود
ولکن بابا اونا که دوروز نیستن بعدشم یه کرم رنگ پوستت میخرم میزنی معلوم نمیشه
دوباره رفتم سمت گردنش که دوباره صداش در اومد
_راحتی شما ؟ من دارم میترکما اندازه خرس وزن داری بعد اومدی دراز کشیدی رو من
بلند شدم نشستم رو شکمش
نظرت چیه باهم بریم حموم ؟
_عومم.... بریم
دوتایی باهم خندیدیم .. بلند شدم برآید شکل بغلش کردم و بردم تو حموم.
بعد از حموم لباسامون پوشیدیم
_بشین بزار من موهاتو خشک کنم
بش
نشستم رو صندلی و از آینه نگاش کردم ... شبی بچه ها شده بود.... چنان با ذوغ داشت موهامو سشوار میکشید که هرکی ندونه فکر میکنه دنیا رو بهش دادن ... تو دلم داشتن قند آب میکردن .
بعد اینکه سشوارش تموم شد سریع بلند شدمو از لباش بوسید و محکم بغلش کردم
تو قیافتو اینجوری میکنی نمیگی من سکته میکنم ؟ هااا
رو گونه مو بوسید
_عاخه خیلی دلم میخواست مو های پارتنرمو سشوار بکشم
رو لبامو بوس کرد و از هم جدا شدیم
ویو تهیونگ (علامت ته علامت کوک _)
بعد اینکه کارم تموم شد بود اینکه از روش بلند شم دراز کشیدم رو بدنش....یعنی واقعا راست میگن هیچ جا خونه خونه آدم نمیشه .... خونه من اینجاست .... بغل پسرکم .تنها مکان امنی که دارم همینجاست هیچوقت نمیزارم کسی ازم بگیرتش.
رفتم سمت گردنش و شروع کردم به مکیدنش .. بعد از چند دقیقه صداش در اومد
_هیا تهیونگ الان اینجوری میکنی این نره من چه گِلی به سرم بگیرم هااا
لبا صدا دار از گردنش جدا کردم جاش خیلی بنفش شده بود
ولکن بابا اونا که دوروز نیستن بعدشم یه کرم رنگ پوستت میخرم میزنی معلوم نمیشه
دوباره رفتم سمت گردنش که دوباره صداش در اومد
_راحتی شما ؟ من دارم میترکما اندازه خرس وزن داری بعد اومدی دراز کشیدی رو من
بلند شدم نشستم رو شکمش
نظرت چیه باهم بریم حموم ؟
_عومم.... بریم
دوتایی باهم خندیدیم .. بلند شدم برآید شکل بغلش کردم و بردم تو حموم.
بعد از حموم لباسامون پوشیدیم
_بشین بزار من موهاتو خشک کنم
بش
نشستم رو صندلی و از آینه نگاش کردم ... شبی بچه ها شده بود.... چنان با ذوغ داشت موهامو سشوار میکشید که هرکی ندونه فکر میکنه دنیا رو بهش دادن ... تو دلم داشتن قند آب میکردن .
بعد اینکه سشوارش تموم شد سریع بلند شدمو از لباش بوسید و محکم بغلش کردم
تو قیافتو اینجوری میکنی نمیگی من سکته میکنم ؟ هااا
رو گونه مو بوسید
_عاخه خیلی دلم میخواست مو های پارتنرمو سشوار بکشم
رو لبامو بوس کرد و از هم جدا شدیم
۸.۵k
۳۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.