بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
پاسخ قسمت دوم :
أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا - آيا آن كس كه هواى نفس خود را إله معبود خويش گرفته است ديدى؟ آيا مىتوانى ضامن او باشى.(سوره فرقان آیه 43)
خداوند سبحان، آدمی را عاشق کمال محض آفریده است، یعنی عاشق خودش؛ لذا انسان نه برای کمالات حدی قائل است و نه برای عشق خود به کمال حدّ و مرزی میشناسد؛ اگر از او پرسید: آخر کمالاتی چون هستی، علم، قدرت، قوت، زیبایی، جود و کرم کجاست؟ میگوید: آخر و انتها ندارد؛ و اگر بپرسید: تو چقدر این کمالات را دوست داری؟! میگوید: حدّی ندارد؛ لذا اگر کسی نداند و نفهمد هر کسی یا هر چیزی محدود است و فقط او کمال محض میباشد؛ ناقصها و فانیها را جایگزین مینماید و خودش نیز به فنا میرود!
اگر چه شناخت مقدم است و ابتدا باید شناخت حاصل شود، اما همین مقدار کافی نیست و تمامی موجبات رشد و کمال را فراهم نمیسازد؛ چنان که ابلیس لعین نیز خداوند سبحان را میشناخت و میشناسد، بلعم باعور و سامری نیز از عرفا بودند و همینطورند بسیاری از کفار و مشرکان! بلکه پس از شناخت، تصدیق و ایمان لازم است.
انسان جاهل - نادان و بیخرد، راه به جایی نمیبرد؛ لذا انسان عاقل، در پی آن است که بداند: چگونه پدید آمده؟ برای چه خلق شده؟ این عالَم را چه کسی اینگونه علیمانه، حکیمانه، منظم و قانونمند خلق نموده و ربوبیّت نماید؟ و بالاخره انسان، پس از سپری نمودن این عُمر کوتاه، به کجا میرود و چه سر نوشتی خواهد داشت؟! لذا کسانی که حقایق را نمیشناسند، دچار اوهام می گردند، تصورات و گمانهایی مینمایند و بدتر آن که از گمانهای خود پیروی نیز مینمایند و از حقیقت، دورتر و دورتر میگردند: وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا
آنها هرگز به اين سخن يقين ندارند، بلکه تنها از ظن و گمان بیپايه پيروی می نمايند؛ با اينكه گمان هرگز انسان را بی نياز از حق نمیكند.(سوره نجم آیه 28)
خداشناسی : انسان، باید ابتدا ابزار شناختش را بشناسد، تا بتواند از آنها درست استفاده کند، چنان که میداند محسوسات را با حواس پنجگانه می شناسد و هیچ گاه نمیتواند مزه را با چشم و دیدن، یا رنگ را با گوش و شنوایی بشناسد.
خداوند سبحان و حقایق عالَم هستی، با عقل و فطرت شناخته میشوند و البته که عقل به نور علم میبیند و میشناسد و فطرت نیز نباید محجوب گردد تا انوارش روشن گرداند.(ادامه دارد...)
پاسخ قسمت دوم :
أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا - آيا آن كس كه هواى نفس خود را إله معبود خويش گرفته است ديدى؟ آيا مىتوانى ضامن او باشى.(سوره فرقان آیه 43)
خداوند سبحان، آدمی را عاشق کمال محض آفریده است، یعنی عاشق خودش؛ لذا انسان نه برای کمالات حدی قائل است و نه برای عشق خود به کمال حدّ و مرزی میشناسد؛ اگر از او پرسید: آخر کمالاتی چون هستی، علم، قدرت، قوت، زیبایی، جود و کرم کجاست؟ میگوید: آخر و انتها ندارد؛ و اگر بپرسید: تو چقدر این کمالات را دوست داری؟! میگوید: حدّی ندارد؛ لذا اگر کسی نداند و نفهمد هر کسی یا هر چیزی محدود است و فقط او کمال محض میباشد؛ ناقصها و فانیها را جایگزین مینماید و خودش نیز به فنا میرود!
اگر چه شناخت مقدم است و ابتدا باید شناخت حاصل شود، اما همین مقدار کافی نیست و تمامی موجبات رشد و کمال را فراهم نمیسازد؛ چنان که ابلیس لعین نیز خداوند سبحان را میشناخت و میشناسد، بلعم باعور و سامری نیز از عرفا بودند و همینطورند بسیاری از کفار و مشرکان! بلکه پس از شناخت، تصدیق و ایمان لازم است.
انسان جاهل - نادان و بیخرد، راه به جایی نمیبرد؛ لذا انسان عاقل، در پی آن است که بداند: چگونه پدید آمده؟ برای چه خلق شده؟ این عالَم را چه کسی اینگونه علیمانه، حکیمانه، منظم و قانونمند خلق نموده و ربوبیّت نماید؟ و بالاخره انسان، پس از سپری نمودن این عُمر کوتاه، به کجا میرود و چه سر نوشتی خواهد داشت؟! لذا کسانی که حقایق را نمیشناسند، دچار اوهام می گردند، تصورات و گمانهایی مینمایند و بدتر آن که از گمانهای خود پیروی نیز مینمایند و از حقیقت، دورتر و دورتر میگردند: وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا
آنها هرگز به اين سخن يقين ندارند، بلکه تنها از ظن و گمان بیپايه پيروی می نمايند؛ با اينكه گمان هرگز انسان را بی نياز از حق نمیكند.(سوره نجم آیه 28)
خداشناسی : انسان، باید ابتدا ابزار شناختش را بشناسد، تا بتواند از آنها درست استفاده کند، چنان که میداند محسوسات را با حواس پنجگانه می شناسد و هیچ گاه نمیتواند مزه را با چشم و دیدن، یا رنگ را با گوش و شنوایی بشناسد.
خداوند سبحان و حقایق عالَم هستی، با عقل و فطرت شناخته میشوند و البته که عقل به نور علم میبیند و میشناسد و فطرت نیز نباید محجوب گردد تا انوارش روشن گرداند.(ادامه دارد...)
۶۸۰
۱۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.