عشق مشکی

عشق مشکی
p15

-نمیخوام لنتی
تهیونگ پوزخندی زد و کمربندشو بالا برد یک ضربه محکم زد تو ران پام

جیغی کشیدم که تهیونگ قهقهه زد
+تهیونگ:رامت میکنم دختره لنتی چرا نمیشماری؟

یک ضربه محکم دیگه زد تو باسنم
-ای وحشی ۲
تهیونگ مداوم همینجوری با کمربندش کتکم زد
-۵۶ای

+تهیونگ:ادب شدی یا بازم بزنمت؟
-بس کن آی دیگه جون ندارم
+تهیونگ:اوم بریم سراغ تنبیهت

-ای ولم کن لنتی جون ندارم هیق
+تهیونگ:فقط ناله چیز دیگه ای نشنوم
اومد دستامو بست به تاج تخت

هجوم آورد به لبام نمیتونستم تقلا کنم پس اشک هام همینجوری روی گونم می‌ریخت
تهیونگ لبامو ول کرد و تو چشمام نگاه کرد
+تهیونگ:چرا این بدن سفیدو زودتر کشف نکرده بودم

دندون های نیشش درومد با ترس نگاش کرد
+تهیونگ:گور بابای قانون
-نه لطفا این کارو نکن

+تهیونگ:هیشش به خونت نیاز دارم
دندون های نیششو کرد تو گردنم
نفسم گرفت از درد

جیغ می‌کشیدم ولی انگاری هرچی جیغ می‌کشیدم تهیونگ وحشی تر میشد

هنوزم داشت خونمو میخورد
بعد چند دقیقه از خوردن خونم دل کند و شروع کرد به درآوردن لباسام

منم چون خون زیادی ازم خورده بود حس کردم دارم بیهوش میشم
تهیونگ جای دندونش روی گردنمو بوسید
پوزخندی زدم


شرط: 25 لایک و 26 کامنت🍫
دیدگاه ها (۱۵)

عشق مشکی p 16از زبان ا.ت:تهیونگ کاره خودشو کرد منم جون نداشت...

تصادف پارت ۱۹ا.ت از بس گریه کرده بود که دیگه جونی نداشت و بی...

تصادف پارت ۱8تهیونگ تفنگشو پرت کرد و رو کاناپه نشست و نگام ک...

عشق مشکی p14به سمت عقب فرار کردم تهیونگ از ماشین پیاده شد یه...

سناریو،،، شوگاعلامت آت+علامت شوگا. _وقتی با یه پسر دیگه حرف ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط