عشق مشکی

عشق مشکی
p14

به سمت عقب فرار کردم تهیونگ از ماشین پیاده شد یهو جلوم سبز شده
خوردم زمین و دستم درد گرفت

تهیونگ اومد موهامو گرفت کشید و بلندم کرد
+تهیونگ:هی می‌خوام باهات خوب باشم نمیزاری دختره هرزه
-هوی درست بحرف

تهیونگ زد تو دهنم و پرتم کرد تو ماشین
+تهیونگ:همین امروز حاملت میکنم تا بفهمی از دست تهیونگ نمیتونی فرار کنی

هق هقام شدت گرفت
-تروخدا ولم کن من نمی‌خوام هق بچم خون اشام باشه

+تهیونگ:باید این کارو انجام بدم تنبیه هم هستی بیبی گرل قلابی
-لنتی تو زندگی منو ازم داری میگیری من دوستت ندارم

+تهیونگ:مگه دست توعه؟رامت میکنم
به خونه رسیدیم
تهیونگ از ماشین پیاده شد اومد دره سمت منو باز کرد و مچ دستمو گرفت

تقلا میکردم و خودمو عقب می‌کشیدم
تهیونگم منو بزور میکشید تو خونه لامصب زورش خیلی زیاده
منم همش تقلا میکردم

+تهیونگ:آروم بگیر لنتی مثلا من شوهرتما
-تف به شوهر بودنت
تهیونگ یه مشت زد تو دهنم
حس کردم لبم پاره شد

برآید استایل بغلم کرد و برد تو اتاق و پرتم کرد رو تخت
شروع کرد به درآوردن کمربندش
-لنتی ولم کن هیق

کمربندشو بالا برد و گفت بشمار و گرنه ضربات زیاد تر میشه بیب



چون تولد یکی بود بخاطر اون میذارم🌚
دیدگاه ها (۶)

تصادف پارت ۱8تهیونگ تفنگشو پرت کرد و رو کاناپه نشست و نگام ک...

عشق مشکی p15-نمیخوام لنتی تهیونگ پوزخندی زد و کمربندشو بالا...

عشق مشکی p13از زبان ا.ت:به خودم اومدم دیدم هوا روشنه اشکام خ...

عشق مشکی p 12+ینی چی لنتی عصبی شدم و خواستم بهش حمله کنم که ...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۴0

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩پارت ۱۳۰مین جی اشک هایش را آ...

فیک. عشق ابدی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط