می خواهم بگذرم،
می خواهم بگذرم،
بگذرم از هر آنچه که تو ندیدی و من احساس کردم ...
تو نشنیدی هر چند بار که من گفتم و تکرار کردم ...
ساختم و تو خراب کردی ...
و من چقدر تشنهء حرفهایی بودم ,
که تو هرگز نزدی ...
اشک ریختم،
برای روزهایی که چه نیازمند تو در کنارم بودم ...
برای خودم که چگونه غرق تو شدم ...
و به یاد آوردم،*
خودم را
که چگونه پر از تفکرات بزرگ بودم ...
چگونه پرواز را دوست داشتم ...
و تو را ,
که بالهای مرا شکستی ...
همچون قلبم ...
می خواهم بگذرم ...
از تو ...
از عشق ویران کنندهء تو ...
از منی که با تو بوجود میامد ...
و چه غریب بود ...
قلب این پرنده امروز از پیش تو پرواز خواهد کرد ...
بگذرم از هر آنچه که تو ندیدی و من احساس کردم ...
تو نشنیدی هر چند بار که من گفتم و تکرار کردم ...
ساختم و تو خراب کردی ...
و من چقدر تشنهء حرفهایی بودم ,
که تو هرگز نزدی ...
اشک ریختم،
برای روزهایی که چه نیازمند تو در کنارم بودم ...
برای خودم که چگونه غرق تو شدم ...
و به یاد آوردم،*
خودم را
که چگونه پر از تفکرات بزرگ بودم ...
چگونه پرواز را دوست داشتم ...
و تو را ,
که بالهای مرا شکستی ...
همچون قلبم ...
می خواهم بگذرم ...
از تو ...
از عشق ویران کنندهء تو ...
از منی که با تو بوجود میامد ...
و چه غریب بود ...
قلب این پرنده امروز از پیش تو پرواز خواهد کرد ...
۱.۰k
۳۱ تیر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.