فیک عشق های وحشی پارت « 3 »
جونگکوک : میتونی بیای پیش من بشینی
ات : واقعا مرسی
ویو جونگکوک : تو کلاس پیش تهیونگ بودم که یه دفعه یه دختر وارد کلاس میشه تاحالا ندیده بودمش فکر کنم دانش اموز جدید بود سعی کردم خیلی بهش اهمیت ندم ولی خدایی خیلی جذابه ، بعد از این که خودش رو معرفی کرد دنبال جا برای نشستن بود صندلی کناری من خالی بود برا همین بهش گفتم بیاد پیش من بشینه میخوام مخشو بزنم چون زیر خواب هام تموم شده بنظرم این یکی میتونه زیر خواب جدیدم باشه
جونگکوک : سلام بیبی
ات : چی نه من بیبیت نیستم
جونگکوک : ولی یه روزی میشی
ات : انقدر کصکش نگو
جونگکوک : جون چه بیبی خشنی
ات : بسه انقدر نگو بهم بیبی
جونگکوک : دوست دارم میگم
ات باشه پس منم بهت میگم اوس ممد
جونگکوک : خفه شمو دیگه منو به این اسم صدا نزن
ات : دوست دارم میگم
جونگکوک : ببین دختر جون تو تازه واردیو نمیدونی من کیم پس بزار خودمو بهت معرفی کنم من محبوب ترین پسر این مدرسه ام و کل مدرسه از من اطاعات میکنن اگه تو جزقله بچه بخوای بازم این لجبازی هاتو ادامه بدی کاری میکنم که ارزو مرگ کنی فهمیدی ؟
ات : به عنم هر غلطی میخوام کننن
معلم : اونحا چخبره ات و جونگکوک ساکت شین کل کلاسو گذاشتین رو سرتون
ات : معذرت
جونگکوک : ببخشید استاد
ات : ههه شاه مدرسه که کل مدرسه ازش اطاعت میکنم با یه حرف استاد خفه شد
جونگکوک : تو زنگ تفریح به حسابت میرسم
ویو جونگکوک : احساس میکنم داره از اون دختره خوشم میاد ات با بقیه دخترا فرق داره اون خیلی خاصه اههه لعنتیی چی میگی جونگکوک من عاشق دختری مثل اون شم محاله فقط دارم توهم میزنم
«یک ساعت بعد »
زینگگگگ
ات : بلاخره زنگ خورد
جونگکوک : هی ات صبر کنم
ات : ...
ات : واقعا مرسی
ویو جونگکوک : تو کلاس پیش تهیونگ بودم که یه دفعه یه دختر وارد کلاس میشه تاحالا ندیده بودمش فکر کنم دانش اموز جدید بود سعی کردم خیلی بهش اهمیت ندم ولی خدایی خیلی جذابه ، بعد از این که خودش رو معرفی کرد دنبال جا برای نشستن بود صندلی کناری من خالی بود برا همین بهش گفتم بیاد پیش من بشینه میخوام مخشو بزنم چون زیر خواب هام تموم شده بنظرم این یکی میتونه زیر خواب جدیدم باشه
جونگکوک : سلام بیبی
ات : چی نه من بیبیت نیستم
جونگکوک : ولی یه روزی میشی
ات : انقدر کصکش نگو
جونگکوک : جون چه بیبی خشنی
ات : بسه انقدر نگو بهم بیبی
جونگکوک : دوست دارم میگم
ات باشه پس منم بهت میگم اوس ممد
جونگکوک : خفه شمو دیگه منو به این اسم صدا نزن
ات : دوست دارم میگم
جونگکوک : ببین دختر جون تو تازه واردیو نمیدونی من کیم پس بزار خودمو بهت معرفی کنم من محبوب ترین پسر این مدرسه ام و کل مدرسه از من اطاعات میکنن اگه تو جزقله بچه بخوای بازم این لجبازی هاتو ادامه بدی کاری میکنم که ارزو مرگ کنی فهمیدی ؟
ات : به عنم هر غلطی میخوام کننن
معلم : اونحا چخبره ات و جونگکوک ساکت شین کل کلاسو گذاشتین رو سرتون
ات : معذرت
جونگکوک : ببخشید استاد
ات : ههه شاه مدرسه که کل مدرسه ازش اطاعت میکنم با یه حرف استاد خفه شد
جونگکوک : تو زنگ تفریح به حسابت میرسم
ویو جونگکوک : احساس میکنم داره از اون دختره خوشم میاد ات با بقیه دخترا فرق داره اون خیلی خاصه اههه لعنتیی چی میگی جونگکوک من عاشق دختری مثل اون شم محاله فقط دارم توهم میزنم
«یک ساعت بعد »
زینگگگگ
ات : بلاخره زنگ خورد
جونگکوک : هی ات صبر کنم
ات : ...
- ۱۱۰
- ۰۱ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط