فیک:"لوسیفر"۲۴
لوسیفر دیگه دلو دماغ مشروب خوردنم نداشت
لیوانو گذاشت کنارو به آسمون بی ستاره ای زل زد که حتی ماه هم خودشو پشت ابر قایم کرده بود
جونگ کوک لبخند تلخی زد و روبه آسمون گفت:
اصلا هیچوقت دوستم داشتی؟
×معلومه که دوست داشته
جونگ کوک: یا جد سادات! چجور اومدی اینجا؟
آریل: من بال دارم لوسی!
جونک کوک:آها...
آریل:تو از وضعیت بهشت بعد رفتن خبر نداری...
جونگ کوک:خیلیم خوب خب...هی هی هیییی ازون نخوررر
آریل: ایییی مزه زهر میده...آب نی مگه؟
جونگ کوک: بابا این کجاش شبی آبهههه نخور اولین بارته جنبه نداری میری رو هوا یاااا
آریل شونه بالا میندازه:
منکه همیشه رو هوام !
دوباره بطری رو برمیداره و میکشه سرش
جونگ کوک: آریل نه...این...ولش کن...
آریل نصف بطری رو خالی میکنه و درصدم ثانیه میگیرتش!
آریل ریز ریز میخنده:
هی هی...هعیییی لوسی ژونم
دستشو میندازه دور گردن جونگ کوک:
میدونی چیه؟
جونگ کوک خیلی بی حس نگاش میکنه:
چیه؟
آریل:هع...من از وقتی میشناختمت...عاشقت بودم! ولی تو حتی منو نمیشناختی!
جونگ کوک :چی؟
آریل:تو...همممم...از همه خوشگل تر بودی...از همه محبوب تر...و...هع...از همه مهربون تر..! یواشکی نگات میکردم...ولییی...تو منو نمیدیدی!
جونگ کوک: اون موقع همه عاشقم بودن... مهم الانه که از چشم همه افتادم...
آریل با صورت سرخش لبخندی زد و دستاشو روی صورت جونگ کوک گذاشت:
تو که کاری نکردی که ازت متنفر شم...من هنوزم عاشقتم لوسی...
اینو گفت و صورتشو به جونگ کوک نزدیک کرد و لباشو بوسید
جونگ کوک هنوز نمیدونست چه اتفاقی داره میفته ولی بی اختیار دستاشو دور کمر آریل حلقه کرد و همکاریش کرد
بعد یه مین ازش جدا شد:
تو واقعا ... هنوزم دوستم داری؟
آریل:نه نه نه...اشتباه نکن لوسی... عشق و دوست داشتن خیلی فرق داره!
لوسیفر لبخندی زد و دوباره نزدیک آریل شد...
.
.
.
계속
لیوانو گذاشت کنارو به آسمون بی ستاره ای زل زد که حتی ماه هم خودشو پشت ابر قایم کرده بود
جونگ کوک لبخند تلخی زد و روبه آسمون گفت:
اصلا هیچوقت دوستم داشتی؟
×معلومه که دوست داشته
جونگ کوک: یا جد سادات! چجور اومدی اینجا؟
آریل: من بال دارم لوسی!
جونک کوک:آها...
آریل:تو از وضعیت بهشت بعد رفتن خبر نداری...
جونگ کوک:خیلیم خوب خب...هی هی هیییی ازون نخوررر
آریل: ایییی مزه زهر میده...آب نی مگه؟
جونگ کوک: بابا این کجاش شبی آبهههه نخور اولین بارته جنبه نداری میری رو هوا یاااا
آریل شونه بالا میندازه:
منکه همیشه رو هوام !
دوباره بطری رو برمیداره و میکشه سرش
جونگ کوک: آریل نه...این...ولش کن...
آریل نصف بطری رو خالی میکنه و درصدم ثانیه میگیرتش!
آریل ریز ریز میخنده:
هی هی...هعیییی لوسی ژونم
دستشو میندازه دور گردن جونگ کوک:
میدونی چیه؟
جونگ کوک خیلی بی حس نگاش میکنه:
چیه؟
آریل:هع...من از وقتی میشناختمت...عاشقت بودم! ولی تو حتی منو نمیشناختی!
جونگ کوک :چی؟
آریل:تو...همممم...از همه خوشگل تر بودی...از همه محبوب تر...و...هع...از همه مهربون تر..! یواشکی نگات میکردم...ولییی...تو منو نمیدیدی!
جونگ کوک: اون موقع همه عاشقم بودن... مهم الانه که از چشم همه افتادم...
آریل با صورت سرخش لبخندی زد و دستاشو روی صورت جونگ کوک گذاشت:
تو که کاری نکردی که ازت متنفر شم...من هنوزم عاشقتم لوسی...
اینو گفت و صورتشو به جونگ کوک نزدیک کرد و لباشو بوسید
جونگ کوک هنوز نمیدونست چه اتفاقی داره میفته ولی بی اختیار دستاشو دور کمر آریل حلقه کرد و همکاریش کرد
بعد یه مین ازش جدا شد:
تو واقعا ... هنوزم دوستم داری؟
آریل:نه نه نه...اشتباه نکن لوسی... عشق و دوست داشتن خیلی فرق داره!
لوسیفر لبخندی زد و دوباره نزدیک آریل شد...
.
.
.
계속
۶۹.۹k
۱۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.