تنفر تا عشق
#تنفر_تا_عشق
#اد_جئون
#پارت_41
کوک تا مارو دید گفت
کوک:کارتمو خالی کردید اومدید؟
ات:خوب کردیم(چش غره
ُسئون:خدت مهربون بازی دراوردی دیگه
کوک:پشیمونم
سئون رفت بالا منم باهاش رفتم ک گف
سئون:ات لباساتو جمع کن ،گوون بم پیام داد ک امشب میریم
ات:جاااان مننن؟
سئون:ارع
ات:حله فق ی چمدون بهم بده
سئون:بیا از اتاقم بردار
رفتم از اتاقش ی چمدون برداشتم و اتاق خدم اومدم
لباسامو جمع کردم این چمدونه ی کوله داشت
ک یسری ع وسایل هامم ت کوله گزاشتم
برام سوال شد ک چر گوون بم پیام نداد
گوشیمو برداشتم ک دیدم س بار زنگ زده و چند بارم پیام داده
پیامشو سین نزدم چون میدونستم چی میخاد بگه و حرفی نداشتم چون از قبل شنیده بودم
لباسامو ک جمع کرده بودم لباس پوشیدمو رفتم پایین چون حوصله نداشتم دوبارع ییام بالا لباس بپوشم
رفتم پایین شام بخورم
ک سئونم بعد چند دقیقه اومد ک شوگا گف
گف:جایی دارید میرید ک شال و کلا کردید؟
سئون:ارع امشب میخایم بریم ساحل
ته:کدوم ساحل
سئون:سوپرایزه فعلا نمیدونیم
جیم: خداروشکر چند روز ع دست شماهاخلاص میشیم
ات:ماهم از دست شما هاراحت میشیم
کوک:کی گفته شما میرید؟
ات:کی نگفته؟
کوک:نکنه فکر کردی من خاعرمو با دوتا پسر تنها میزارم؟
ع لفظش خشم نیومد خاعرم؟
ینی فق خاعرش براش مهم بود؟
حرصی طوری ک میخاستم نشون ندم گفتم
ات:خاعرت میتونه نیاد ولی من میرم
کوک:ت هم نمیری
نمد چر ولی ع این حرفش خشم اومد
سئون :جونگ کوکا ما برنامه ریزی مون رو کردیم تازع فق دوتا پسر نیستن دوست اتم هست
کوک:شما غلط کردین برنامه ریزی کردین همون ک گفتم نمیزارم
ُسئون:تروخدااااا،اصن گزارش لحضه ب لحضه رو بهت میدم اصن بهت میگم ک ات کجا میره کجا نمیره
اصن با فیلیکس ت اتاق میره یا ن(با خنده
ات:یاا ب من چ گزارش خدتو بده
کوک :بی شرط میزارم برین، سئون بعد شام بیا اتاقم کارت دارم
سئون:هرچی باشه قبولهه
بعد شام کوک سئون رفتن ت اتاق الان نیم ساعتی بود ک رفته بودن
منم با پسرا نشسته بودم
ته :ات الان برین کی میاین؟
ات:نمیدونم والا ولی شوما منو حلال کنید ممکنه دیه منو نبینین
جیم:ارع راس میگه دوروز نمی بیینیمش بد مث ادامس ب کونمون میچسبه
ات:یااا دم آخری باز شروع نکننن
جیم :ی جور میگه دم اخری انگار میخاد بمیره
ته:جیمین بسه دیه اذیتش نکن(با خنده
شوگا :ات هر کاری خاستی بکنی ب من بگو باش؟
ات:اوه من قلبم ضعیفه هاا
شوگا : فق یادت نره هرکی بهت حرف زد..
ات:بزنم دهنشو جر بدمم
شوگا :آفرین(خنده
نظراتتون
#اد_جئون
#پارت_41
کوک تا مارو دید گفت
کوک:کارتمو خالی کردید اومدید؟
ات:خوب کردیم(چش غره
ُسئون:خدت مهربون بازی دراوردی دیگه
کوک:پشیمونم
سئون رفت بالا منم باهاش رفتم ک گف
سئون:ات لباساتو جمع کن ،گوون بم پیام داد ک امشب میریم
ات:جاااان مننن؟
سئون:ارع
ات:حله فق ی چمدون بهم بده
سئون:بیا از اتاقم بردار
رفتم از اتاقش ی چمدون برداشتم و اتاق خدم اومدم
لباسامو جمع کردم این چمدونه ی کوله داشت
ک یسری ع وسایل هامم ت کوله گزاشتم
برام سوال شد ک چر گوون بم پیام نداد
گوشیمو برداشتم ک دیدم س بار زنگ زده و چند بارم پیام داده
پیامشو سین نزدم چون میدونستم چی میخاد بگه و حرفی نداشتم چون از قبل شنیده بودم
لباسامو ک جمع کرده بودم لباس پوشیدمو رفتم پایین چون حوصله نداشتم دوبارع ییام بالا لباس بپوشم
رفتم پایین شام بخورم
ک سئونم بعد چند دقیقه اومد ک شوگا گف
گف:جایی دارید میرید ک شال و کلا کردید؟
سئون:ارع امشب میخایم بریم ساحل
ته:کدوم ساحل
سئون:سوپرایزه فعلا نمیدونیم
جیم: خداروشکر چند روز ع دست شماهاخلاص میشیم
ات:ماهم از دست شما هاراحت میشیم
کوک:کی گفته شما میرید؟
ات:کی نگفته؟
کوک:نکنه فکر کردی من خاعرمو با دوتا پسر تنها میزارم؟
ع لفظش خشم نیومد خاعرم؟
ینی فق خاعرش براش مهم بود؟
حرصی طوری ک میخاستم نشون ندم گفتم
ات:خاعرت میتونه نیاد ولی من میرم
کوک:ت هم نمیری
نمد چر ولی ع این حرفش خشم اومد
سئون :جونگ کوکا ما برنامه ریزی مون رو کردیم تازع فق دوتا پسر نیستن دوست اتم هست
کوک:شما غلط کردین برنامه ریزی کردین همون ک گفتم نمیزارم
ُسئون:تروخدااااا،اصن گزارش لحضه ب لحضه رو بهت میدم اصن بهت میگم ک ات کجا میره کجا نمیره
اصن با فیلیکس ت اتاق میره یا ن(با خنده
ات:یاا ب من چ گزارش خدتو بده
کوک :بی شرط میزارم برین، سئون بعد شام بیا اتاقم کارت دارم
سئون:هرچی باشه قبولهه
بعد شام کوک سئون رفتن ت اتاق الان نیم ساعتی بود ک رفته بودن
منم با پسرا نشسته بودم
ته :ات الان برین کی میاین؟
ات:نمیدونم والا ولی شوما منو حلال کنید ممکنه دیه منو نبینین
جیم:ارع راس میگه دوروز نمی بیینیمش بد مث ادامس ب کونمون میچسبه
ات:یااا دم آخری باز شروع نکننن
جیم :ی جور میگه دم اخری انگار میخاد بمیره
ته:جیمین بسه دیه اذیتش نکن(با خنده
شوگا :ات هر کاری خاستی بکنی ب من بگو باش؟
ات:اوه من قلبم ضعیفه هاا
شوگا : فق یادت نره هرکی بهت حرف زد..
ات:بزنم دهنشو جر بدمم
شوگا :آفرین(خنده
نظراتتون
۸۱۲
۰۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.