تنفرتاعشق
#تنفر_تا_عشق
#اد_جئون
#پارت_39
رفتم بالا
ک سئون رو دیدم
سئون:ات اماده شو میخام برم چیز میز بخرم بیا باهام
ات:نمیام خدت برو
سئون:وایی ناز نکن دیگهه
ات:بش
سئون: چند دقیقه دیه میاما اماده باش
ات:باشهههه
رفت ت اتاقم اولش گلاب بب روتون رفتم دستشویی
بعدش یکم ب خدم مالیدم و موهامو درس کردم
بعد ب سمت کمد رفتم ک لباسامو بپوشم
ی دُرس برداشتم ک بپوشمش
تیشرتی ک تنم بود رو در اوردم اما چشمم ب
هودی مشگیه افتاد رفتم بردارم ک در باز شد
با فکر اینکه سئونه بیخیال ب سمت کمد رفتمو هودیمو برداشتمو پوشیدم در کمد رو بستم
اما وقتی برگشتم با چهره کوک مواجه شدم خونسرد همونطور ی دستش رو پهلوش بودداشت بهم نگا میکردو نزدیک اومد
رو بروصورتم وایستاد و گفت
کوک:چند دقیقه پیش چیکار کردی؟(جدی
هلش دادم وتا بره عقب
عقب ک نفر هیچی تازه اومد جلوتر ک چند سانتی متری صورتم وایستاد
کوک:نشنیدی؟(جدی
دید جواب نمیدم
همون چند سانتم ب صفر رسوند
ات:برو عقبب
کوک:ب ی شرط میرم
ات:بگوو
کوک:یا میگی ببخشید یا بوسم میکنی
هنن؟ زارت من عمرا بگم ببخشید کلا غرورم نمیزاره بگم
بوسم ک عمرا
ات:زار..
حرفم کامل نشده بود ک سئون درو باز کرد و منم کوک هل دادم عقب
سئون:داشتین چیکار میکردین؟؟
ات:ع..عاامم بهش گفتم ک اون کفشو از اون
سئون اها من دوتا گوش بالا سرم دارم؟،بگین چی شده
ات:هیچ..
کوک:من ایشون رو کرد*م و الان دوس دخترمه
سئون :ات ت کگفتی چیزی نشدهه
کوک:حالا ک شده
بعدش خیلی پرو رفت بیرون
ات:عامم سئون..
سئون :کل ماجرا رو براش تعریف کردم حتی اون شب البته با سانطور های زیاد
سئون:پس بگو،کبودی ها ی روی گردن داشم کار ت بوده (خنده
ات :یاااا من مست بودممم
سئون:باشه باشه ،الان اماده ای بریم؟
ات:اگ اجازی بدی شلوارمم بپوشم
سئون:حل بیرون منتظرم
ات:اوک
شلوارمو پوشیدمو رفتم پایین ک گردن کوک خورد
سئون راس میگف بدجور کبود کرده بودم
ولی از کارم پشیمون نبودم حتی یک درصد
اگ اون عشق کرده دیشب چر من نکنم؟
بدن من کبوده(آبی و بنفش) و من کرم پرم پوشندم خب
بیخیال شدمو سمت در رفتم..
#اد_جئون
#پارت_39
رفتم بالا
ک سئون رو دیدم
سئون:ات اماده شو میخام برم چیز میز بخرم بیا باهام
ات:نمیام خدت برو
سئون:وایی ناز نکن دیگهه
ات:بش
سئون: چند دقیقه دیه میاما اماده باش
ات:باشهههه
رفت ت اتاقم اولش گلاب بب روتون رفتم دستشویی
بعدش یکم ب خدم مالیدم و موهامو درس کردم
بعد ب سمت کمد رفتم ک لباسامو بپوشم
ی دُرس برداشتم ک بپوشمش
تیشرتی ک تنم بود رو در اوردم اما چشمم ب
هودی مشگیه افتاد رفتم بردارم ک در باز شد
با فکر اینکه سئونه بیخیال ب سمت کمد رفتمو هودیمو برداشتمو پوشیدم در کمد رو بستم
اما وقتی برگشتم با چهره کوک مواجه شدم خونسرد همونطور ی دستش رو پهلوش بودداشت بهم نگا میکردو نزدیک اومد
رو بروصورتم وایستاد و گفت
کوک:چند دقیقه پیش چیکار کردی؟(جدی
هلش دادم وتا بره عقب
عقب ک نفر هیچی تازه اومد جلوتر ک چند سانتی متری صورتم وایستاد
کوک:نشنیدی؟(جدی
دید جواب نمیدم
همون چند سانتم ب صفر رسوند
ات:برو عقبب
کوک:ب ی شرط میرم
ات:بگوو
کوک:یا میگی ببخشید یا بوسم میکنی
هنن؟ زارت من عمرا بگم ببخشید کلا غرورم نمیزاره بگم
بوسم ک عمرا
ات:زار..
حرفم کامل نشده بود ک سئون درو باز کرد و منم کوک هل دادم عقب
سئون:داشتین چیکار میکردین؟؟
ات:ع..عاامم بهش گفتم ک اون کفشو از اون
سئون اها من دوتا گوش بالا سرم دارم؟،بگین چی شده
ات:هیچ..
کوک:من ایشون رو کرد*م و الان دوس دخترمه
سئون :ات ت کگفتی چیزی نشدهه
کوک:حالا ک شده
بعدش خیلی پرو رفت بیرون
ات:عامم سئون..
سئون :کل ماجرا رو براش تعریف کردم حتی اون شب البته با سانطور های زیاد
سئون:پس بگو،کبودی ها ی روی گردن داشم کار ت بوده (خنده
ات :یاااا من مست بودممم
سئون:باشه باشه ،الان اماده ای بریم؟
ات:اگ اجازی بدی شلوارمم بپوشم
سئون:حل بیرون منتظرم
ات:اوک
شلوارمو پوشیدمو رفتم پایین ک گردن کوک خورد
سئون راس میگف بدجور کبود کرده بودم
ولی از کارم پشیمون نبودم حتی یک درصد
اگ اون عشق کرده دیشب چر من نکنم؟
بدن من کبوده(آبی و بنفش) و من کرم پرم پوشندم خب
بیخیال شدمو سمت در رفتم..
- ۴.۵k
- ۰۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط