fake kook
fake kook
part*⁴⁰
ا.ت: خوبی
کوک: اره
ا.ت: چیکار میکنی
کوک: چیکار میکنم😐پیشت نشستم🥴
ا.ت: چند روز دیگه بریم
کوک: کجا
ا.ت: ببینم جنسیت بچه چیه
کوک: من اینروزا کار دارم بزار برا بعد
ا.ت: باشه میشه یه لحظه گوشیتو بدی
کوک: چرا
ا.ت: میخوام زنگ بزنم دوستم گوشیم خاموش شده
کوک: تهیونگ بگو
ا.ت: چرا تهیونگ اخه خب گوشیتو بهم بده
کوک: بیا بگیر
ا.ت: الان میارمش
رفتم بیرون
تهیونگ: چیشد
ا.ت: گوشیشو اوردم
تهیونگ:برو تو پیامک هاش
ا.ت: ببین این کیه سیوش کرده مای فیوریت فلور
تهیونگ: چی براش نوشته
ا.ت: فقط براش بوس فرستاده دختره نوشته کی میای پیشم عشقم و فردا ساعت ۹قرار گذاشتن
تهیونگ: برو گوشیشو بهش بده و بیا پیشم فقط گریه نکن
ا.ت: باشه
رفتم پیشش
ا.ت: مرسی
کوک: بده گوشیمو
فردا
مامان و بابام بیرون بودن
ا.ت: هرجا خواست بره میخوام برم دنبالش
تهیونگ: باشه برو
ا.ت: جونگکوک
کوک: ها چیه باز
ا.ت: اومدم باهات حرف بزنم
کوک: خب بگو
ا.ت: ساعت چنده؟
کوک: ۹
ا.ت: اها خب وایی یادم رفت
کوک: من بر میگردم باید برم
ا.ت: باشه
رفت و منم با ماشینم رفتم دنبالش تو هتل پیاده شد رفتم دنبالش
کم کم میرفتم در زد یه دختر اومد درو براش باز رفت داخل درو بست رفتم در زدم همون دختره درو باز کرد
گفت: شما
کوک: کیه عشقم
ا.ت: جونگکوک
کوک: ا.ت
اونارو دیدم و و یه میز که دو تا شمع روش بود و غذا
ا.ت: ببخشید مزاحم شدم
اینو گفتم و رفتم
#کوک
#فیک
#سناریو
part*⁴⁰
ا.ت: خوبی
کوک: اره
ا.ت: چیکار میکنی
کوک: چیکار میکنم😐پیشت نشستم🥴
ا.ت: چند روز دیگه بریم
کوک: کجا
ا.ت: ببینم جنسیت بچه چیه
کوک: من اینروزا کار دارم بزار برا بعد
ا.ت: باشه میشه یه لحظه گوشیتو بدی
کوک: چرا
ا.ت: میخوام زنگ بزنم دوستم گوشیم خاموش شده
کوک: تهیونگ بگو
ا.ت: چرا تهیونگ اخه خب گوشیتو بهم بده
کوک: بیا بگیر
ا.ت: الان میارمش
رفتم بیرون
تهیونگ: چیشد
ا.ت: گوشیشو اوردم
تهیونگ:برو تو پیامک هاش
ا.ت: ببین این کیه سیوش کرده مای فیوریت فلور
تهیونگ: چی براش نوشته
ا.ت: فقط براش بوس فرستاده دختره نوشته کی میای پیشم عشقم و فردا ساعت ۹قرار گذاشتن
تهیونگ: برو گوشیشو بهش بده و بیا پیشم فقط گریه نکن
ا.ت: باشه
رفتم پیشش
ا.ت: مرسی
کوک: بده گوشیمو
فردا
مامان و بابام بیرون بودن
ا.ت: هرجا خواست بره میخوام برم دنبالش
تهیونگ: باشه برو
ا.ت: جونگکوک
کوک: ها چیه باز
ا.ت: اومدم باهات حرف بزنم
کوک: خب بگو
ا.ت: ساعت چنده؟
کوک: ۹
ا.ت: اها خب وایی یادم رفت
کوک: من بر میگردم باید برم
ا.ت: باشه
رفت و منم با ماشینم رفتم دنبالش تو هتل پیاده شد رفتم دنبالش
کم کم میرفتم در زد یه دختر اومد درو براش باز رفت داخل درو بست رفتم در زدم همون دختره درو باز کرد
گفت: شما
کوک: کیه عشقم
ا.ت: جونگکوک
کوک: ا.ت
اونارو دیدم و و یه میز که دو تا شمع روش بود و غذا
ا.ت: ببخشید مزاحم شدم
اینو گفتم و رفتم
#کوک
#فیک
#سناریو
۱۷.۷k
۰۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.