ترس من
ترس من
p=19
☆بیا
_مرسی
☆خواهش
*همشون سرشونو میکنن تو گوشی ا.ت و پس زمینه گوشی ا.ت عکس بارداریش با تهیونگه و تهیونگ گوشیشو خاموش میکنه و میره پیشش*
_اممم ا.ت گوشیتو جا گذاشته بودی
+اممم ممنون
_خواهش
*ویو ا.ت*
وقتی تهیونگ گوشیمو بهم داد لبخندی زدم و هردومون رفتیم هرکی مسیر خودش رفتم هتل و به وانیا فک کردم چقدر بزرگ شده بود لبخندی زدم و گفتم
+چطور دلم امد از پیشش برم؟
*ویو تهیونگ*
با وانیا رفتیم خونه وانیا که خوابید منم داشتم رانندگی میکردم رسیدیم بغلش کردم بردمش تو اتاقش و گذاشتمش رو تختش و پتو روش کشیدم و رفتم پای تلوزیون و فلشی که از ا.ت فیلم گرفته بودم رو دیدم و ناخداگاه اشک میریختم دلم براش تنگ شده بود فیلم تموم شد رفتم تو اتاقم و خوابیدم و همیش به ا.ت فک میکردم
*صبح*
*ویو بورا *
بیدار شدم رفتم دیدم کلارا مثل همیشه تا صبح بیدار بوده و سرش تو گوشی بوده و تازه خوابش برده بود رفتم غذا درست کردم باید امرور بخاطر یکی از دوستام میرفتم هتل یه برگه گذاشتم رو یخچال و نوشتم "غذا تو یخچاله گرم کنید بخورین خونه رو به اتیش نکشین" و رفتم هتل دیدم ا.ت اونجاست رفتم پیشش نشستم و گفتم
€هی تو چرا انقدر بی حوصله ای
+کی رو دارم که خوشخالم کنه
€من
+هه تو؟ تو بخاطر تهیونگ جلو همه بهم سیلی زدی 10سال باهام حرف نزدی الان امدی الان که دیگه نمیدونم خودمو بکشم یا به این زندگی حوصله یربر ادامه بدم
€خب من نمیدونم ولی من دوست دارم
+دوست داشتن اگر این بود تا الان نصف جهان خودشونو نکشته بودن
~ا.ت بببین خب ما....
+واو پس دوباره بیاین دوباره بهم فحش بدین بهم سیلی بزنین بهم بگین خاک تو سرت بچه اتو بخاطر کارت ول کردی
&ا.ت خب اونوقعه ما همه عصبی شده بودیم
+اتقاقن ادما حرف راست رو تو دو حالت میزنن یکی تو مستی یکی تو عصبانیت
×ا.ت تو بگو چرا بخاطر کارت بچهاتو ول کردی
+الان من برم خودمو بکشم راحت میشین
_ا.ت بس کن دیگه عه
+نمیخام اینکه همه فقط منو مقصر میدونن خیلی دلمم خودمو بکشم
☆یعنی تو.... مامانمی...
+اره.... ببخشید ببخشید ببخشید که دوباره متولد شدم که دوباره عاشقت شدم
☆من.... دوست دارم
+چی؟
☆همیشه وقتی بابا با همه حرف میزد من گوش میکردم میدونم که تو منو دوست نداشتی و نمیدونم الان دوسم داری ولی من خیلی دوست دارم
+من دوست داشتم فقط بخاطر کارم مجبور بودم اصلا من میرم ولی اگر جنازم امد نگین که چرا مرده
_ا.ت بس میکنی یا بست کنم؟
+هن؟
p=19
☆بیا
_مرسی
☆خواهش
*همشون سرشونو میکنن تو گوشی ا.ت و پس زمینه گوشی ا.ت عکس بارداریش با تهیونگه و تهیونگ گوشیشو خاموش میکنه و میره پیشش*
_اممم ا.ت گوشیتو جا گذاشته بودی
+اممم ممنون
_خواهش
*ویو ا.ت*
وقتی تهیونگ گوشیمو بهم داد لبخندی زدم و هردومون رفتیم هرکی مسیر خودش رفتم هتل و به وانیا فک کردم چقدر بزرگ شده بود لبخندی زدم و گفتم
+چطور دلم امد از پیشش برم؟
*ویو تهیونگ*
با وانیا رفتیم خونه وانیا که خوابید منم داشتم رانندگی میکردم رسیدیم بغلش کردم بردمش تو اتاقش و گذاشتمش رو تختش و پتو روش کشیدم و رفتم پای تلوزیون و فلشی که از ا.ت فیلم گرفته بودم رو دیدم و ناخداگاه اشک میریختم دلم براش تنگ شده بود فیلم تموم شد رفتم تو اتاقم و خوابیدم و همیش به ا.ت فک میکردم
*صبح*
*ویو بورا *
بیدار شدم رفتم دیدم کلارا مثل همیشه تا صبح بیدار بوده و سرش تو گوشی بوده و تازه خوابش برده بود رفتم غذا درست کردم باید امرور بخاطر یکی از دوستام میرفتم هتل یه برگه گذاشتم رو یخچال و نوشتم "غذا تو یخچاله گرم کنید بخورین خونه رو به اتیش نکشین" و رفتم هتل دیدم ا.ت اونجاست رفتم پیشش نشستم و گفتم
€هی تو چرا انقدر بی حوصله ای
+کی رو دارم که خوشخالم کنه
€من
+هه تو؟ تو بخاطر تهیونگ جلو همه بهم سیلی زدی 10سال باهام حرف نزدی الان امدی الان که دیگه نمیدونم خودمو بکشم یا به این زندگی حوصله یربر ادامه بدم
€خب من نمیدونم ولی من دوست دارم
+دوست داشتن اگر این بود تا الان نصف جهان خودشونو نکشته بودن
~ا.ت بببین خب ما....
+واو پس دوباره بیاین دوباره بهم فحش بدین بهم سیلی بزنین بهم بگین خاک تو سرت بچه اتو بخاطر کارت ول کردی
&ا.ت خب اونوقعه ما همه عصبی شده بودیم
+اتقاقن ادما حرف راست رو تو دو حالت میزنن یکی تو مستی یکی تو عصبانیت
×ا.ت تو بگو چرا بخاطر کارت بچهاتو ول کردی
+الان من برم خودمو بکشم راحت میشین
_ا.ت بس کن دیگه عه
+نمیخام اینکه همه فقط منو مقصر میدونن خیلی دلمم خودمو بکشم
☆یعنی تو.... مامانمی...
+اره.... ببخشید ببخشید ببخشید که دوباره متولد شدم که دوباره عاشقت شدم
☆من.... دوست دارم
+چی؟
☆همیشه وقتی بابا با همه حرف میزد من گوش میکردم میدونم که تو منو دوست نداشتی و نمیدونم الان دوسم داری ولی من خیلی دوست دارم
+من دوست داشتم فقط بخاطر کارم مجبور بودم اصلا من میرم ولی اگر جنازم امد نگین که چرا مرده
_ا.ت بس میکنی یا بست کنم؟
+هن؟
۱۰.۳k
۱۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.