ددی گربه 🐈⬛ ⛓️
ددی گربه 🐈⬛ ⛓️
p3
ات : گفتی جین و جونگکوک ؟
جنی : آره ! چطور مگه ؟
ا.ت : منم عضو همون گروهم !
جنی : واقعا چقدر خوب شد از این به بعد باهم تمرین میکنیم
ا.ت : نمیشه من یه سال پیش تمرین هام و تموم کردم
جنی : چقدر حیف اما مهم اینه من قاتلم چون قتل زیاد انجام داده بودم
ا.ت : خوبه منم جاسوس!
بعد از وقت گذروندن با جنی و خرید کردن گوشیم زنگ خورد
"مکالمه "
ا.ت : الو
هوپی : سلام ا.ت ببخشید مزاحم زدم اما نیاز داریم بیای اینجا همین الان
ا.ت : باشه آدرسو بفرست الان میام
ا.ت : جنی بعدا باهات تماس میگیرمالان کاری برام پیش اوده باید سریعتر برم
جنی : باشه فعلا خدافظ
ا.ت : خدافظ
سوار ماشین شدم و به همون ویلا رفتم
ا.ت : چیزی شده ؟
ته : یه حمله ی یهویی از طرف تیم دیگه دریافت کردی و جونگکوک تیر خورده و برای این که بفهمیم چه نقشه ای دارن برنامه ریزی کردم
یونگی : حالا بگو برنامت چیه
ته : خوب گوش بدید ... ا.ت ، تو به عنوان یک عضو از گروه مقابلی خودمون به باندشون اضافت کردیم ، یونگی ، توهم از دور جاسوسی میکنی اگر نیاز شد به داخل نفوز کن ، تیرانداز ها هم به عنوان خدمتکار حاضر میشن ، من میرم یکی دوتا از افرادشون و گیر میندازم و میدم دستجین تا به عنوان گروگانبگیره
جیمین : ایناکه مشخص شد ، مهمونی امشبش چی ؟
ته : برای اونم فکر کردم ، یونگی و ا.ت به عنوان کاپل باند میرن داخل جین به عنوان اعضای باند ، بقیه به عنوان خدمتکار و خودم هم از پشت نزارت دارم ، خوبه ؟
ا.ت : من که مشکلی ندارم
همه : مشکلی نیست
ته : بیاین بلک کارت من و بگیرین برین خرید
جیمین ، نامجون و هوپی زودتر رفتن چون به عنوان خدمتکار بودن ، جین و یونگی و ا.ت هم لباس هاشون رو خردین و کارت دعوتنامه رو برداشتن و به مهمونی رفتن
ادامه دارد ...
p3
ات : گفتی جین و جونگکوک ؟
جنی : آره ! چطور مگه ؟
ا.ت : منم عضو همون گروهم !
جنی : واقعا چقدر خوب شد از این به بعد باهم تمرین میکنیم
ا.ت : نمیشه من یه سال پیش تمرین هام و تموم کردم
جنی : چقدر حیف اما مهم اینه من قاتلم چون قتل زیاد انجام داده بودم
ا.ت : خوبه منم جاسوس!
بعد از وقت گذروندن با جنی و خرید کردن گوشیم زنگ خورد
"مکالمه "
ا.ت : الو
هوپی : سلام ا.ت ببخشید مزاحم زدم اما نیاز داریم بیای اینجا همین الان
ا.ت : باشه آدرسو بفرست الان میام
ا.ت : جنی بعدا باهات تماس میگیرمالان کاری برام پیش اوده باید سریعتر برم
جنی : باشه فعلا خدافظ
ا.ت : خدافظ
سوار ماشین شدم و به همون ویلا رفتم
ا.ت : چیزی شده ؟
ته : یه حمله ی یهویی از طرف تیم دیگه دریافت کردی و جونگکوک تیر خورده و برای این که بفهمیم چه نقشه ای دارن برنامه ریزی کردم
یونگی : حالا بگو برنامت چیه
ته : خوب گوش بدید ... ا.ت ، تو به عنوان یک عضو از گروه مقابلی خودمون به باندشون اضافت کردیم ، یونگی ، توهم از دور جاسوسی میکنی اگر نیاز شد به داخل نفوز کن ، تیرانداز ها هم به عنوان خدمتکار حاضر میشن ، من میرم یکی دوتا از افرادشون و گیر میندازم و میدم دستجین تا به عنوان گروگانبگیره
جیمین : ایناکه مشخص شد ، مهمونی امشبش چی ؟
ته : برای اونم فکر کردم ، یونگی و ا.ت به عنوان کاپل باند میرن داخل جین به عنوان اعضای باند ، بقیه به عنوان خدمتکار و خودم هم از پشت نزارت دارم ، خوبه ؟
ا.ت : من که مشکلی ندارم
همه : مشکلی نیست
ته : بیاین بلک کارت من و بگیرین برین خرید
جیمین ، نامجون و هوپی زودتر رفتن چون به عنوان خدمتکار بودن ، جین و یونگی و ا.ت هم لباس هاشون رو خردین و کارت دعوتنامه رو برداشتن و به مهمونی رفتن
ادامه دارد ...
۸۴۵
۱۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.