cold Mafia (P33)
cold Mafia (P33)
تهیونگ : اهم اهم
کوک : *از عصبانی اهیی کشید برگشت سمت تهیونگ *
کوک : تو هر موقع ای تو پیدات میشه*عصبانی*
تهیونگ : لیا تو اتاق شکن...*کوک حرفش قطع کرد*
کوک : ا.ت برو اتاق
ا.ت : باز چیزی میخوای ازم مخفی کنی*بغض،*
کوک : ا.ت چیزی مخفی نمیکنم بهت قول میدم نمیخوام این جور چیزا به گوشت بخوره باشه.
ا.ت : *سرش به نشانه مثبت تکون میده، میره طبقه بالا*
کوک نگاه ترسناکی به تهیونگ میندازه*
تهیونگ : ......
تهیونگ : عههه چیزه لیا تا کی قراره از اونجا بره
کوک : باید سیستم لعنتی که مدارک باند هامون که گئون ذخیره کرده نابود کنیم.
تهیونگ : کوک چرا از باند باک هیون(پدر ا.ت)استفاده نمیکنی.
کوک به تهیونگ نگاه میکنه*
کوک : نمیتونم
تهیونگ : چی چرا*تعجب*
کوک : ا.ت جایگاه پدرشه پس یعنی دارم از باند ا.ت استفاده میکنم
تهیونگ : اون که هنوز مدارک امضا نکرده چطور جایگاه پدرش شد
کوک : قبل از مرگش جایگاهش کرد
تهیونگ : ا.ت اینو میدونه؟
کوک : نه
از زبان ا.ت :
تمام حرف هایی که تهیونگ کوک زدن شنیدم پس پدرم قبل از مرگش منو جایگاهش کرد اگه مدارک امضا کنم باندم ماله کوک میشه پس کوک چون اینکه نمیخوام باند ماله اون باشه گیر نمیده امضا کنم. اگه امضا کنم اونا باندشون بدست میارن.
کوک* رفتم بالا دیدم ا.ت نرفته بود داخل پس تمام حرف هامون گوش داد نزدیکش شدم*
کوک : پس تمام حرف هامون شنیدی
ا.ت : کوک من میخوام مدارک امضا کنم
کوک : چی*تعجب*
ا.ت : تو بخاطر من داری باندت از دست میدی منم میخوام باندم به تو بدم
کوک : ا.ت تو مطمئنی؟
ا.ت : من کاملا مطمئنم .
چند ساعت بعد :
از زبان ا.ت :
مدارک امضا کردم باندم الان برای کوک شد داشتم میرفتم پایین که با لیا رو به رو شدم دیدم لیا داغون بود میدونستم کار کوک بود.
لیا : توی حرو.مزاده اینجا واسه خودت چرخیدی
ا.ت : درست حرفاتو بزن
لیا : نبابا. تو باید از اینجا گمشی اینجا جای تو نیست*داد*
(بدونید لیا هنوز نمیدونه ا.ت و کوک باهم هستن)
ا.ت : هرچه قدر میخوای داد بزن چون هیچی برام مهم نیست*رفت*
لیا : دختره ی هر.زه*آروم*
تهیونگ : اهم اهم
کوک : *از عصبانی اهیی کشید برگشت سمت تهیونگ *
کوک : تو هر موقع ای تو پیدات میشه*عصبانی*
تهیونگ : لیا تو اتاق شکن...*کوک حرفش قطع کرد*
کوک : ا.ت برو اتاق
ا.ت : باز چیزی میخوای ازم مخفی کنی*بغض،*
کوک : ا.ت چیزی مخفی نمیکنم بهت قول میدم نمیخوام این جور چیزا به گوشت بخوره باشه.
ا.ت : *سرش به نشانه مثبت تکون میده، میره طبقه بالا*
کوک نگاه ترسناکی به تهیونگ میندازه*
تهیونگ : ......
تهیونگ : عههه چیزه لیا تا کی قراره از اونجا بره
کوک : باید سیستم لعنتی که مدارک باند هامون که گئون ذخیره کرده نابود کنیم.
تهیونگ : کوک چرا از باند باک هیون(پدر ا.ت)استفاده نمیکنی.
کوک به تهیونگ نگاه میکنه*
کوک : نمیتونم
تهیونگ : چی چرا*تعجب*
کوک : ا.ت جایگاه پدرشه پس یعنی دارم از باند ا.ت استفاده میکنم
تهیونگ : اون که هنوز مدارک امضا نکرده چطور جایگاه پدرش شد
کوک : قبل از مرگش جایگاهش کرد
تهیونگ : ا.ت اینو میدونه؟
کوک : نه
از زبان ا.ت :
تمام حرف هایی که تهیونگ کوک زدن شنیدم پس پدرم قبل از مرگش منو جایگاهش کرد اگه مدارک امضا کنم باندم ماله کوک میشه پس کوک چون اینکه نمیخوام باند ماله اون باشه گیر نمیده امضا کنم. اگه امضا کنم اونا باندشون بدست میارن.
کوک* رفتم بالا دیدم ا.ت نرفته بود داخل پس تمام حرف هامون گوش داد نزدیکش شدم*
کوک : پس تمام حرف هامون شنیدی
ا.ت : کوک من میخوام مدارک امضا کنم
کوک : چی*تعجب*
ا.ت : تو بخاطر من داری باندت از دست میدی منم میخوام باندم به تو بدم
کوک : ا.ت تو مطمئنی؟
ا.ت : من کاملا مطمئنم .
چند ساعت بعد :
از زبان ا.ت :
مدارک امضا کردم باندم الان برای کوک شد داشتم میرفتم پایین که با لیا رو به رو شدم دیدم لیا داغون بود میدونستم کار کوک بود.
لیا : توی حرو.مزاده اینجا واسه خودت چرخیدی
ا.ت : درست حرفاتو بزن
لیا : نبابا. تو باید از اینجا گمشی اینجا جای تو نیست*داد*
(بدونید لیا هنوز نمیدونه ا.ت و کوک باهم هستن)
ا.ت : هرچه قدر میخوای داد بزن چون هیچی برام مهم نیست*رفت*
لیا : دختره ی هر.زه*آروم*
۱۷.۷k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.