cold Mafia (P28)
cold Mafia (P28)
ا.ت : بله من باید چیکار کنم
لیا : عاا آشپزخونه رو تمیز کن(گیج نشید کوک بعد از رفتن ا.ت به همه ی خدمتکار ها مرخصی داد)
ا.ت : اوکی
لیا : بله؟
ا.ت : چشم
لیا : وایسا
ا.ت : ب.بله بفرمایید
لیا : چرا ماسک زدی؟ هوم؟ اینطور راحت نیسی
ا.ت : نه خانم اینکه من با ماسک زدن راحتم*کمی جدی*
کوک : اینجا چخبره
ا.ت با صدای کوک حواسش بهش افتاد*
از زبان کوک :
تو اتاقم بودن اعصابم به شدت خراب بود برا همین به بادیگارد ها گفتم برم کله کره رو بگردن تا وقتی ا.ت پیدا نشد حق ندارن برگردن که صدایی از زیر میومد رفتم پایین دیدم یه دختری که ماسک زده بود داشت با لیا بحث میکرد رفتم پایین گفتم چخبره اما اون دختر با ماسک قیافش آشنا بود
کوک : تو کی هستی*سرد*
ذهن ا.ت * کوک از قبل تا الان خیلی سرد جدی شده با صدای کوک به خودم اومدم*
کوک : گفتم تو کی هستی*کمی داد*
ذهن ا.ت : کاری کردم صدام عوض شه گفتم...
ا.ت : من پارک سانا هستم
ذهن کوک : چرا انقد صداش شبیه ا.ت هست؟
کوک : پارک سانا خب پس تو اینجا چیکار میکنی
لیا : عه کوک مگه تو این دخترو نیوردی به عنوان خدمتکار
کوک : چی؟*میخنده*من کی بیام خدمتکار استخدام کنم
لیا : پس تو کی هستی واسه چی اومدی اینجا ها*عصبانی*
لیا : با توعم*ا.ت رو هل میده*
کوک : لیا بس کن *داد*
لیا : چیو بس کنم وایسا ببینم بزار چهرت ببینیم قشنگم هوم*عصبانی*
لیا نزدیک ا.ت میشه تا ماسکش در بیاره تا...ادامه داره....
ا.ت : بله من باید چیکار کنم
لیا : عاا آشپزخونه رو تمیز کن(گیج نشید کوک بعد از رفتن ا.ت به همه ی خدمتکار ها مرخصی داد)
ا.ت : اوکی
لیا : بله؟
ا.ت : چشم
لیا : وایسا
ا.ت : ب.بله بفرمایید
لیا : چرا ماسک زدی؟ هوم؟ اینطور راحت نیسی
ا.ت : نه خانم اینکه من با ماسک زدن راحتم*کمی جدی*
کوک : اینجا چخبره
ا.ت با صدای کوک حواسش بهش افتاد*
از زبان کوک :
تو اتاقم بودن اعصابم به شدت خراب بود برا همین به بادیگارد ها گفتم برم کله کره رو بگردن تا وقتی ا.ت پیدا نشد حق ندارن برگردن که صدایی از زیر میومد رفتم پایین دیدم یه دختری که ماسک زده بود داشت با لیا بحث میکرد رفتم پایین گفتم چخبره اما اون دختر با ماسک قیافش آشنا بود
کوک : تو کی هستی*سرد*
ذهن ا.ت * کوک از قبل تا الان خیلی سرد جدی شده با صدای کوک به خودم اومدم*
کوک : گفتم تو کی هستی*کمی داد*
ذهن ا.ت : کاری کردم صدام عوض شه گفتم...
ا.ت : من پارک سانا هستم
ذهن کوک : چرا انقد صداش شبیه ا.ت هست؟
کوک : پارک سانا خب پس تو اینجا چیکار میکنی
لیا : عه کوک مگه تو این دخترو نیوردی به عنوان خدمتکار
کوک : چی؟*میخنده*من کی بیام خدمتکار استخدام کنم
لیا : پس تو کی هستی واسه چی اومدی اینجا ها*عصبانی*
لیا : با توعم*ا.ت رو هل میده*
کوک : لیا بس کن *داد*
لیا : چیو بس کنم وایسا ببینم بزار چهرت ببینیم قشنگم هوم*عصبانی*
لیا نزدیک ا.ت میشه تا ماسکش در بیاره تا...ادامه داره....
۱۵.۳k
۱۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.