minutes to death

5 minutes to death
Part 16

والریا با دستانی لرزون چمدونش رو رها کرد و به جونگین نگاه کرد و قادر به زدن حرفی نشد چون هنوز ترس درونش بهش همچین اجازه ای نمیداد
جونگین لیوانش رو روی میز گذاشت، یه نفس کشید و گفت:
_خب..مث اینکه حرفی نداری
قبل از اینکه هر کاری بکنی، باید چند تا چیز رو بدونی اینجا قوانین ساده‌ای داریم، ولی رعایتشون مهمه
والریا سرش رو تکون داد و سعی کرد گوش بده
_اول...هیچ وقت بدون اجازه وارد اتاق‌های دیگه نشو
_دوم...وقتی چیزی رو دیدی یا شنیدی که بنظرت عجیب یا ترسناک بود کنجکاویت رو کنترل کن چون ممکنه باعث دردسر شی
_سوم...هر چیزی که می‌خوای بدونی یا کاری که می‌خوای بکنی اول با من حرف بزن هیچ چیز رو پنهانی انجام نده چون برات عواقب بدی داره
_قانون چهارم و آخرینش....زیاد به اهل این خونه اعتماد کورکورانه نکن
والریا نفس عمیقی کشید و سعی کرد ذهنش رو مرتب کنه
_نشنیدم جوابمو بدی
×مدرسه ام.....اون چی میشه؟
_فعلا مدرسه نمیری تا به طور رسمی همسرم شی و تا بچه رو سقط نکردیم حق نداری جایی بری
والریا برای لحظه ای بغضش شکست و نگاه های اشکیش رو داد به جونگین
×چرا باهام همچین کاری کردی؟
جونگین برای لحظه ای از کاری که کرده بود پشیمون شد و واقعا خودشم نمیدونست چه جوابی به دختر رو به روش بده شاید اگه اون شب مست نمیکرد الان همه چی فرق داشت
_فقط...فقط مست بودم و نفهمیدم چیکار کردم...امروز رو استراحت کن فردا میریم دکتر
×ب...باشه
_آبغوره نگیر(با همون حالت چهره ی قبلی)
والریا بدون حرف دیگه ای پشت سر خدمتکار به سمت طبقه ی بالا راه افتاد
جونگین کلافه دستی توی موهای لخت سیاهش کشید بازم اون کلافگی همیشگیش که سرشار از سردرگمی و استرس بود اومده بود سراغش
_اه لعنتی
(اتاق مشترک والریا و جونگین)
والریا قدمی برداشت و به آرومی اطرافش رو نگاه کرد حس می‌کرد هنوز حس ترس توی وجودشه ولی کمی از سردرگمی و فشاری که حس میکرد کاسته شده بود
خدمتکار: ترکتون میکنم تا کمی استراحت کنید و طبق قوانین لطفا رأس ساعت سر میز غذا خوری حاضر شین
والریا نفس عمیقی کشید قلبش دیوانه وار می‌زد و دست‌هاش یخ زده بود هیچ چیز توی ذهنش آماده این لحظه نبود که از این به بعد قراره با همسری که انتخاب خودش نبود یه جا زندگی و قوانین اون رو رعایت کنه همه‌چیز سنگین و خفه‌کننده بود، انگار هوا خودش فشار می‌آورد

ادامه دارد🔪..........
دیدگاه ها (۲۱)

یه اسپویل از فیک جدیدمون🤭تقریباً دیگه آخرای فیک شکوفه گیلاسِ...

5 minutes to deathPart 1۷والریا بعد از اینکه خدمتکار رفت، آر...

CHERRY BLOSSOM Part 3۱×اومدم فقط...بابت دیشب عذرخواهی کنم شا...

CHERRY BLOSSOM Part 30(صبح روز بعد)نور کم‌رمق خورشید از لای ...

5 minutes to deathPart 19 ثانیه ای بعد جونگین از سرجاش بلند ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط