فیک جیمین دوبال عجیب
فیک جیمین دوبال عجیب
(پارت۴)
از زبان ات
رفتم یکم رقصیدم گوشیم زنگ خورد پدرم بود گفت ات ازت میخوام بیای پیشم حالم بده داشتم میرفتم که یکی از موهام گرفت گفتم ولم کن ارو اگه تو باشی دهنتو خرد میکنم انداختم روی زمین بهش نگاه کردم اون مرده بود که امروزدر ماشین خورد به پاش گفتم تو پاشدم زد توی گوشم لبم زخم شده بود اومد نزدیکم گفت من تاقت ندارم یکی بهم توهین کنه و من ولش کنم چاقو برد بلا تا خواست بزنه تو صورتم چشما مو بستم یه داد بلند کشیدم وقتی چشمام باز کردم دیدم جیمین از یقشه گرفته بود گفتم تو جرعت نداری بهش نگاه کنی چه برسه به اینکه بخای لمسش کنی عوضی بعد انقدر زدش پلیس اومد گفت این مرد یه قاتل زنجیره ای که ما خیلی وقته دنبالشیم جیمین اعصبی بود گفت چرا از عمارت زدی بیرون گفتم کار مهم دارم اصلا توکی هستی که ازم سوال میکنی گوشیم زنگ خورد از بیمارستانی که پدرم توش هست تماس گرفتن جواب دادم دکتر بود گفت دختر اقای کیم هستین گفتم بله گفت متسفانه پدرتون فوت کرده گفتم چی گوشی از دستم افتاد گریه ام گرفت من دیگه پدر ندارم به زمین مشت میزدم اون از مادرم که بایه مرد دیگه رفت و قید منو زد این از پدرم که مرد
از زبان جیمین
ات داشت مشت به زمین میزد از هردو دستش خون میمود و بیهوش شد
(پارت۴)
از زبان ات
رفتم یکم رقصیدم گوشیم زنگ خورد پدرم بود گفت ات ازت میخوام بیای پیشم حالم بده داشتم میرفتم که یکی از موهام گرفت گفتم ولم کن ارو اگه تو باشی دهنتو خرد میکنم انداختم روی زمین بهش نگاه کردم اون مرده بود که امروزدر ماشین خورد به پاش گفتم تو پاشدم زد توی گوشم لبم زخم شده بود اومد نزدیکم گفت من تاقت ندارم یکی بهم توهین کنه و من ولش کنم چاقو برد بلا تا خواست بزنه تو صورتم چشما مو بستم یه داد بلند کشیدم وقتی چشمام باز کردم دیدم جیمین از یقشه گرفته بود گفتم تو جرعت نداری بهش نگاه کنی چه برسه به اینکه بخای لمسش کنی عوضی بعد انقدر زدش پلیس اومد گفت این مرد یه قاتل زنجیره ای که ما خیلی وقته دنبالشیم جیمین اعصبی بود گفت چرا از عمارت زدی بیرون گفتم کار مهم دارم اصلا توکی هستی که ازم سوال میکنی گوشیم زنگ خورد از بیمارستانی که پدرم توش هست تماس گرفتن جواب دادم دکتر بود گفت دختر اقای کیم هستین گفتم بله گفت متسفانه پدرتون فوت کرده گفتم چی گوشی از دستم افتاد گریه ام گرفت من دیگه پدر ندارم به زمین مشت میزدم اون از مادرم که بایه مرد دیگه رفت و قید منو زد این از پدرم که مرد
از زبان جیمین
ات داشت مشت به زمین میزد از هردو دستش خون میمود و بیهوش شد
۴.۷k
۳۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.