شامم با کوک تموم شد منو رسوند خونه و رفت فردا روزیه که به
شاممبا کوکتموم شد منو رسوند خونه و رفت فردا روزیه که به همه ، عام یعنی به همه که به کسایی که لایقش هستن با درحدی ک مربی میخواست رسیدن مدرک مربیگری بسکتبال میدم رفتم خونه و خابیدم
( فردا)
+ صب بخیر
# صب بخیر بیا صبونه بخور
+ هوم. باش
+ راستی امروز نمیتونم برم کتابخونه چون باید برم آکادمی جشنواره اس
# عا باشه ایرادی نداره من امروز نمیرم عیادت مامانبزرگت
+ هوم ، دیرم شد من برم فعلا
# فعلا ، یادت باشه باید تو همچین مواقعی احساس ( استرس رو داشته باشی)
+ دربارش میخونم فعلا
# فعلا
ویو ا/ت
کل راه رو درباره کلمه استرس فک کردم اصلا اون چی میتونه باشه؟ مامانم میگه یه ترسی هست ک مواقع خطری تو تنت میوفته
+ عا سلام یونا
یونا: سلام چطوری وای اون اکیپ پسرا رو ببین تهیونگ چقد قشنگه(لبخند)
+ هی ( زد تو سرش) از خواب و رویا بیا بیرون
+ ( نشست)
{} هی جوجه ، این پروانه رو میبینی؟(گذاشت رو میز)
+ خب؟
{} ( یکی از بال هاشو کند) چه حسی داری؟
+ هیچی
{} این چ حسی داره؟(بلند)
+ خب داره جون میده
{} ( یکی دیگه از بال هاشو کند) الان؟
+ دیگه نمیتونه پرواز کنه
{} ( اومد یه سوزن بکنه توی تن پروانه ) اه باشه بابا تسلیم اخه چه آدمی هستی تو هوفففف نمیتونم همچین کاری کنم
+ چه آدمی ام؟
{} تو … یه … آدم …. روانی …. هستی
کلمه روانی خیلی برام جالب بود مامان برام چیزی دربارش توضیح نداده بود
+ روانی به چه کسی میگن؟
{} ( سیلی زد) عوضی یکم به اون مغز فندقیت فشار بیار(داد)
+ چیکار باید بکنم الان؟
_ هوش مردک مواظب کارات باش(داد)
{} نبابا کی باشی؟
_ بفهم داری رو کی دست بلند میکنی
{} اووو جئون عاشق شده
_ ببند دهنتو ( یه مشت زد تو صورت یارو)
^^ اینجا چه خبره
_ این پسره به ا/ت سیلی زد
^^ چییی؟ بیا دفتر ببینم
{} دهنتو…
+ هی جئون چیکار کردی؟
_ ایششش قرمز شده ، درد میکنه؟
+ اره ولی مهم نیست
_ ( بغلش کرد) هروقت هر اتفاقی افتاد بهم بگو باشه؟
( فردا)
+ صب بخیر
# صب بخیر بیا صبونه بخور
+ هوم. باش
+ راستی امروز نمیتونم برم کتابخونه چون باید برم آکادمی جشنواره اس
# عا باشه ایرادی نداره من امروز نمیرم عیادت مامانبزرگت
+ هوم ، دیرم شد من برم فعلا
# فعلا ، یادت باشه باید تو همچین مواقعی احساس ( استرس رو داشته باشی)
+ دربارش میخونم فعلا
# فعلا
ویو ا/ت
کل راه رو درباره کلمه استرس فک کردم اصلا اون چی میتونه باشه؟ مامانم میگه یه ترسی هست ک مواقع خطری تو تنت میوفته
+ عا سلام یونا
یونا: سلام چطوری وای اون اکیپ پسرا رو ببین تهیونگ چقد قشنگه(لبخند)
+ هی ( زد تو سرش) از خواب و رویا بیا بیرون
+ ( نشست)
{} هی جوجه ، این پروانه رو میبینی؟(گذاشت رو میز)
+ خب؟
{} ( یکی از بال هاشو کند) چه حسی داری؟
+ هیچی
{} این چ حسی داره؟(بلند)
+ خب داره جون میده
{} ( یکی دیگه از بال هاشو کند) الان؟
+ دیگه نمیتونه پرواز کنه
{} ( اومد یه سوزن بکنه توی تن پروانه ) اه باشه بابا تسلیم اخه چه آدمی هستی تو هوفففف نمیتونم همچین کاری کنم
+ چه آدمی ام؟
{} تو … یه … آدم …. روانی …. هستی
کلمه روانی خیلی برام جالب بود مامان برام چیزی دربارش توضیح نداده بود
+ روانی به چه کسی میگن؟
{} ( سیلی زد) عوضی یکم به اون مغز فندقیت فشار بیار(داد)
+ چیکار باید بکنم الان؟
_ هوش مردک مواظب کارات باش(داد)
{} نبابا کی باشی؟
_ بفهم داری رو کی دست بلند میکنی
{} اووو جئون عاشق شده
_ ببند دهنتو ( یه مشت زد تو صورت یارو)
^^ اینجا چه خبره
_ این پسره به ا/ت سیلی زد
^^ چییی؟ بیا دفتر ببینم
{} دهنتو…
+ هی جئون چیکار کردی؟
_ ایششش قرمز شده ، درد میکنه؟
+ اره ولی مهم نیست
_ ( بغلش کرد) هروقت هر اتفاقی افتاد بهم بگو باشه؟
۳.۸k
۲۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.