پارت282
#پارت282
روزبه که آماده ی بیرون رفتن بود ، برگشت و کنار فرشید روی کاناپه نشست!
_شیطونه میگه یکی بزنمت نفهمی از در خوردی یا دیوار؟
چه مرگته خو تو ؟
فرشید خیلی ناگهانی خودش را در آغوش روزبه انداخت !
و بلند بلند شروع ب حرف زدن کرد!
_الکی گفتم ! بهش زنگ زدم بعد ناز کرد بعد من حرصم گرفت باز عصبی شدم باز داد زدم سرش!
روزبه بخدا میدونم دیگ نمی بخشم!
روزبه ک هنگ کرده بود با خنده فرشید را از خودش جدا کرد!
_خاک تو سرت داداش بد ر...دی!!
آبم چی؟؟
فرشید محکم ب کمر روزبه ضربه زد و گفت:
_تقصیر منه ک توئه بی احساس رو لایق درد و دل کردن میدونم!
روزبه هنوز میخندید !
ضربه ای روی زانویش زد و گفت :
_امروز چندمه؟
فرشید چشم غره ای رفت و با عصبانیت گفت :
بیست و هفتم!!!
روزبه سرش را تکان داد و گفت :
_خیلی خب ، من ی فکری دارم!
دیگ بهش زنگ نزن!
کاری هم ب کارش نداشته باش!
اگه اون قهره تو هم قهر باش!!
..
روزبه که آماده ی بیرون رفتن بود ، برگشت و کنار فرشید روی کاناپه نشست!
_شیطونه میگه یکی بزنمت نفهمی از در خوردی یا دیوار؟
چه مرگته خو تو ؟
فرشید خیلی ناگهانی خودش را در آغوش روزبه انداخت !
و بلند بلند شروع ب حرف زدن کرد!
_الکی گفتم ! بهش زنگ زدم بعد ناز کرد بعد من حرصم گرفت باز عصبی شدم باز داد زدم سرش!
روزبه بخدا میدونم دیگ نمی بخشم!
روزبه ک هنگ کرده بود با خنده فرشید را از خودش جدا کرد!
_خاک تو سرت داداش بد ر...دی!!
آبم چی؟؟
فرشید محکم ب کمر روزبه ضربه زد و گفت:
_تقصیر منه ک توئه بی احساس رو لایق درد و دل کردن میدونم!
روزبه هنوز میخندید !
ضربه ای روی زانویش زد و گفت :
_امروز چندمه؟
فرشید چشم غره ای رفت و با عصبانیت گفت :
بیست و هفتم!!!
روزبه سرش را تکان داد و گفت :
_خیلی خب ، من ی فکری دارم!
دیگ بهش زنگ نزن!
کاری هم ب کارش نداشته باش!
اگه اون قهره تو هم قهر باش!!
..
۴.۳k
۲۰ مهر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.