Part
#Part95
#آدمای_شرطی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸
بشقاب رو گذاشت جلوم و اشاره زد شروع کنم با شنیدن صداش دست از افکارم کشید
_ میدونی شاید برای تو مسخره باشه و مهم نباشه ولی این چیزا شامل سه سال از زندگیه منه
با حرص نگاش کردم اومدم حرف بزنم و بهش بتوپم ولی انگشتش رو جلو لباش گرفت
_ هیس هیچی نگو، اومدیم اینجا که من حرف بزنم، تو هم از غذاهات لذت ببر
اخمی کردم ولی هیچی نگفتم و چنگالم رو زدم تو کاهوها و مرغ گریل شده ی روی سالاد و با حرص کردم تو دهنم
_ میدونی عاشق لبخند مهربون و صورت بدون آرایشت شدم، تو یه نگاه و...
_ آره از عشق زیادت مشخصه! تو رو خدا چیزی بگو خندم نگیره اخه کی عشقش رو دورا دور زجر میده
+ هیچ وقت از کاری که کردم پشیمون نمیشم هیچ وقت، چون تو یه دختر شهرستانی ساده بودی با کلی عقده ی خوش گذرونی ، من اون موقع این آدمی که الان اینجا نشستم نبودم من...
هنوز جملش تموم نشده بود که با سیلی که تو صورتش زدم خفه شد
انگشتم رو به سمتش گرفت
_ عقده ای تویی عوضی! به تو هیچ ربطی نداشت که من
با حرص توپید
_ ربط داشت فهمیدی ربط داشت، من نمیتونستم ببینم اون شایان بی شرف بیاد تو خونه ی تو فهمیدی ؟ غیرتم قبول نمیکرد نمیتونستم تو رو با یکی دیگه تقسیم کنم
میفهمی یا نه
انگشتش رو جلویم تکون دادم
#آدمای_شرطی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸
بشقاب رو گذاشت جلوم و اشاره زد شروع کنم با شنیدن صداش دست از افکارم کشید
_ میدونی شاید برای تو مسخره باشه و مهم نباشه ولی این چیزا شامل سه سال از زندگیه منه
با حرص نگاش کردم اومدم حرف بزنم و بهش بتوپم ولی انگشتش رو جلو لباش گرفت
_ هیس هیچی نگو، اومدیم اینجا که من حرف بزنم، تو هم از غذاهات لذت ببر
اخمی کردم ولی هیچی نگفتم و چنگالم رو زدم تو کاهوها و مرغ گریل شده ی روی سالاد و با حرص کردم تو دهنم
_ میدونی عاشق لبخند مهربون و صورت بدون آرایشت شدم، تو یه نگاه و...
_ آره از عشق زیادت مشخصه! تو رو خدا چیزی بگو خندم نگیره اخه کی عشقش رو دورا دور زجر میده
+ هیچ وقت از کاری که کردم پشیمون نمیشم هیچ وقت، چون تو یه دختر شهرستانی ساده بودی با کلی عقده ی خوش گذرونی ، من اون موقع این آدمی که الان اینجا نشستم نبودم من...
هنوز جملش تموم نشده بود که با سیلی که تو صورتش زدم خفه شد
انگشتم رو به سمتش گرفت
_ عقده ای تویی عوضی! به تو هیچ ربطی نداشت که من
با حرص توپید
_ ربط داشت فهمیدی ربط داشت، من نمیتونستم ببینم اون شایان بی شرف بیاد تو خونه ی تو فهمیدی ؟ غیرتم قبول نمیکرد نمیتونستم تو رو با یکی دیگه تقسیم کنم
میفهمی یا نه
انگشتش رو جلویم تکون دادم
- ۲.۲k
- ۲۵ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط