پارت دوم
پارت دوم
دو یون ویو
-بچه ها اون خونه رو میبینین؟
+بله رئیس
-اونجا به گرگینه زندگی می کنه زنش قراره امشب زایمان کنه از اونجایی که اون خبر نداره ما اینجاییم سرشو گرم می کنیم بعد زنو بچشو می بریم برای شام(قهقهه)
+چشم رئیس
-پس میرین سر اون گرگینه هه رو گرم می کنین منم میرم زن و بچشو میگیرم(قهقهه)
همه زدن زیر خنده
جین ویو
-همه چی خوبه؟
+آره ممنونم(:
-خیله خب سوک جا برو بیرون حواست به اطراف باشه یه وقت اون روباهای لعنتی نیان اینجا
×چشم قربان!(دستشو میذاره رو پیشونیش)
+سوک جاااااا انقد منو لحظه آخر زایمان حرص ندهههههه
×ای بابا باشه دیگه عزیزم بچت جوش میزنه زشت میشه نمی تونه ازدواج کنه
+سوک جااااااااا
×باشه رفتمممممممممم(از در اتاق رفت بیرون)
-این دختر فقط بلده حرص بده آدمو......درد نداری؟
+نه فعلا اوکیم
-هر چی شد بهم بگو می خوام زایمانت به بهترین شکل انجام شه
+میشه دستمو بگیری؟(:
-حتما(:
سوک جا ویو
وایساده بودم جلوی در نگهبانی
خب آخه به من چه چرا من باید اینکارو بکنم؟
خیلیم خوشم میاد ایییش
اگه داداشم نبود میذاشتم صدتا آدم بیان اینجا و خودم مشغول یه کار دیگه بودم هوووف
یه دفه صدای نوتیف گوشیم اومد
فهمیدم دوست پسرم بهم پیام داده!
با ذوق گوشیو روشن کردم و مشغول پیام بازی شدیم......
دو یون ویو
اون گرگینه که مثلا اومده بود جلوی در نگهبانی بده سرش تو گوشیش بود
چقدر اون گرگینه احمق بود!
-خیله خب برین به طرف در اون خونه منم میرم سمت حیاط پشتیش
بچه ها تائید کردن و رفتن
ببخشید دیر شد بچه ها مدرسه بودم🚶🏻♀️
دو یون ویو
-بچه ها اون خونه رو میبینین؟
+بله رئیس
-اونجا به گرگینه زندگی می کنه زنش قراره امشب زایمان کنه از اونجایی که اون خبر نداره ما اینجاییم سرشو گرم می کنیم بعد زنو بچشو می بریم برای شام(قهقهه)
+چشم رئیس
-پس میرین سر اون گرگینه هه رو گرم می کنین منم میرم زن و بچشو میگیرم(قهقهه)
همه زدن زیر خنده
جین ویو
-همه چی خوبه؟
+آره ممنونم(:
-خیله خب سوک جا برو بیرون حواست به اطراف باشه یه وقت اون روباهای لعنتی نیان اینجا
×چشم قربان!(دستشو میذاره رو پیشونیش)
+سوک جاااااا انقد منو لحظه آخر زایمان حرص ندهههههه
×ای بابا باشه دیگه عزیزم بچت جوش میزنه زشت میشه نمی تونه ازدواج کنه
+سوک جااااااااا
×باشه رفتمممممممممم(از در اتاق رفت بیرون)
-این دختر فقط بلده حرص بده آدمو......درد نداری؟
+نه فعلا اوکیم
-هر چی شد بهم بگو می خوام زایمانت به بهترین شکل انجام شه
+میشه دستمو بگیری؟(:
-حتما(:
سوک جا ویو
وایساده بودم جلوی در نگهبانی
خب آخه به من چه چرا من باید اینکارو بکنم؟
خیلیم خوشم میاد ایییش
اگه داداشم نبود میذاشتم صدتا آدم بیان اینجا و خودم مشغول یه کار دیگه بودم هوووف
یه دفه صدای نوتیف گوشیم اومد
فهمیدم دوست پسرم بهم پیام داده!
با ذوق گوشیو روشن کردم و مشغول پیام بازی شدیم......
دو یون ویو
اون گرگینه که مثلا اومده بود جلوی در نگهبانی بده سرش تو گوشیش بود
چقدر اون گرگینه احمق بود!
-خیله خب برین به طرف در اون خونه منم میرم سمت حیاط پشتیش
بچه ها تائید کردن و رفتن
ببخشید دیر شد بچه ها مدرسه بودم🚶🏻♀️
۲۶.۷k
۳۰ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.