خاطراتمون:)
خاطراتمون:)
پارت۱۷
ارسلان:وسایلو جمع کردیمو خوابیدیم
فردا...
دبانا:صبح بلند شدم رفتیم صبحونه خوردیمو هرکدوم رفتیم اتاقامون برای حاضر شدن
من ضد افتاب زدم کانسیلر زدم تینت زدم
ارسلان: موهامو مرتب کردم (لباساشون تو اسلاید دومی میبینید)
رفتم پایین دیا منتظرمه . بریم
دیا:بریم
نیکا:کجا به سلامتی
ارسلان:به توچه
نیکا:عوضی دوست دختر تو امروز مراسم خاکسپاریشه تو داری میری مسافرت(با داد)
ارسلان:اون دوست دختر من نیست نیکا(عصبانیت)
(خونشون اینجوریه که پذیرای هست دوتا پله میخوره میاد پابین در هست)
نیکا:از پله ها اومدم پایین . پس کی بود به عالمه باهاش ویدیو میگرفت ها جواب بده ارسلان
دیانا:نیکا تموم کن تو نمیدونی اون چه عوضیه
نیکا:چرا میدونم خوشگلم میدونم
دیانا:تو واقعا دوستی که طرفداری یه ترنس و میکنی ها واقعا برات متاسفم نبکا
نبکا:ارسلان دوروز تو روت خندید شاخ شدی میدونی ارسلان چه جن...
دیانا:حرفاش داشت اذیتم میکرد یکی خابوندم در گوشش. هواست به حدوحدود خودت باشه
ارسلان:پشمام ریخته بود از حرکت دیانا
دبانا:بیا بریم ارسلان
ارسلان:رفتیمو تو جاده،بودیم
دیانا:تو راه دلدرد بدی گرفتم به خودم میپیچیدم از دلدرد
ارسلان:دیا خوبی
دیانا:نه دلدرد دارم
ارسلان:میخوای یه جا نگه دارم بری دستشویی ببینی شاید پریود شدی
دیانا:ارسلان زشته
ارسلان:خجالت نکش چیزیه که تو همه ی انسانها اتفاق میوفته
دیانا:اوکی🙃نگه دار من برم دستشوی
ارسلان:باشه نگه داشتم رفت دستشویی بهم پیام داد کارتمو بردار کارتشو برنداشتم رفتم دنبالش. چی شد
دیانا: پریودم بریم پد بگیریم
ارسلان:رفتیم گرفتیم رفت گذاشت کیسه اب گرمم کرفتم براش راه افتادیم تو راه خوابید جلوتر یکم نگه داشتم براش شکلاتو پاستیل گرفتم بردم اروم گذاشتم تو بغلش
دیانا: بیدار شدم دیدم یه کیسه توبغلمه. ارسلان اینچیه
ارسلان:باز کن ببین چیه
دیانا: باز کردم یه عالمه شکلات کیندر بودو پاستیل ادامه ولاگو گرفتمو دوربینو قط کردم یه پاستیل گذاشتم تو دهن ارسلان یه دونه ام خودم خوردم خلاصه بعد از ۵ساعت رسیدیم
ادامه دارد...
سلام خوشملا چطورید
کدوم رمانو بیشتر پسندیدید
پارت۱۷
ارسلان:وسایلو جمع کردیمو خوابیدیم
فردا...
دبانا:صبح بلند شدم رفتیم صبحونه خوردیمو هرکدوم رفتیم اتاقامون برای حاضر شدن
من ضد افتاب زدم کانسیلر زدم تینت زدم
ارسلان: موهامو مرتب کردم (لباساشون تو اسلاید دومی میبینید)
رفتم پایین دیا منتظرمه . بریم
دیا:بریم
نیکا:کجا به سلامتی
ارسلان:به توچه
نیکا:عوضی دوست دختر تو امروز مراسم خاکسپاریشه تو داری میری مسافرت(با داد)
ارسلان:اون دوست دختر من نیست نیکا(عصبانیت)
(خونشون اینجوریه که پذیرای هست دوتا پله میخوره میاد پابین در هست)
نیکا:از پله ها اومدم پایین . پس کی بود به عالمه باهاش ویدیو میگرفت ها جواب بده ارسلان
دیانا:نیکا تموم کن تو نمیدونی اون چه عوضیه
نیکا:چرا میدونم خوشگلم میدونم
دیانا:تو واقعا دوستی که طرفداری یه ترنس و میکنی ها واقعا برات متاسفم نبکا
نبکا:ارسلان دوروز تو روت خندید شاخ شدی میدونی ارسلان چه جن...
دیانا:حرفاش داشت اذیتم میکرد یکی خابوندم در گوشش. هواست به حدوحدود خودت باشه
ارسلان:پشمام ریخته بود از حرکت دیانا
دبانا:بیا بریم ارسلان
ارسلان:رفتیمو تو جاده،بودیم
دیانا:تو راه دلدرد بدی گرفتم به خودم میپیچیدم از دلدرد
ارسلان:دیا خوبی
دیانا:نه دلدرد دارم
ارسلان:میخوای یه جا نگه دارم بری دستشویی ببینی شاید پریود شدی
دیانا:ارسلان زشته
ارسلان:خجالت نکش چیزیه که تو همه ی انسانها اتفاق میوفته
دیانا:اوکی🙃نگه دار من برم دستشوی
ارسلان:باشه نگه داشتم رفت دستشویی بهم پیام داد کارتمو بردار کارتشو برنداشتم رفتم دنبالش. چی شد
دیانا: پریودم بریم پد بگیریم
ارسلان:رفتیم گرفتیم رفت گذاشت کیسه اب گرمم کرفتم براش راه افتادیم تو راه خوابید جلوتر یکم نگه داشتم براش شکلاتو پاستیل گرفتم بردم اروم گذاشتم تو بغلش
دیانا: بیدار شدم دیدم یه کیسه توبغلمه. ارسلان اینچیه
ارسلان:باز کن ببین چیه
دیانا: باز کردم یه عالمه شکلات کیندر بودو پاستیل ادامه ولاگو گرفتمو دوربینو قط کردم یه پاستیل گذاشتم تو دهن ارسلان یه دونه ام خودم خوردم خلاصه بعد از ۵ساعت رسیدیم
ادامه دارد...
سلام خوشملا چطورید
کدوم رمانو بیشتر پسندیدید
۶.۶k
۰۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.