عشق پنهانی من
عشق پنهانی من
part 9
ویو ا.ت
از خواب مثل دیونه ها پریدم صورتم گردنم
عرق کرده بودن
برگشتم دیدم جیمین کنارم خوابیده از رو تخت پاشدم و رفتم دست وصورتم یه آبی زدم
و اومدم بیرون رفتم دراز کشیدم بازم برگشتم سمتش صورتش برام حسی نداشت دیگه من تمام عصبانیتمم نسبت بهش رو از دست دادم 🥲
چشمام رو بستم و خوابیدم
.. پرش زمان به ساعت ۹ صب
ویو جیمین
از خواب پاشدم و از رو تخت اومدم بیرون و رفتم پایین و برا ا.ت خواستم صبونه سبکی که همیشه میخورد رو درس کنم
ویو ا.ت
از خواب پاشدم دیدم کسی کنارم نخوابیده
رفتم تو دستشویی و باند دستام رو باز کردم و برگشتم تو اتاقم رفتم جعبه ای که کنار میز گذاشته بودن رو گرفتم دستم دستم زخمش خیلی عمیق بود تحمل نداشتم زخمم رو ببینم
پنبه رو ضد عفونی زدم و میخواستم به زخمم بزنم که در باز شد
جیمین . چی کار میکنی چرا بازشون کردی
ا.ت ....
جیمین اومد کنارم نشست و پنبه رو از دستم گرفت و به زخمم زد
چشمام رو به عنوان درد بستم
جیمین . الان دردش تموم میشه
گفت که چشمام رو باز کردم
و به چشماش نگا کردم
جیمین دستم رو بست
و برگشت تو صورتم نگا گرد و گفت
جیمین . دلم برای صب های با دیدن صورت تو شروع میشد تنگ شده
ا.ت واسه پانسمان ممنونم
که از جام پاشدم و از اتاق رفتم بیرون که جیمینم پشت سرم اومد
رفتم سمت آشپز خونه که روی اپن دیدم صبحونم آمادس
جیمین اومد و به کابینت ها تکیه داد و دستاش رو تو بغلش جمع کرد
که برگشتم سمتش
هنوزم یادته
جیمین. یه قدم رفتم سمتش هیچ چیزی راجبت رو از یادم نبردم
ا.ت. جدی چند تاش رو بگو منم بدونم
جیمین . رنگ آبی رو دوس داری
رفتن بیرون رو دوس داری
هر چیزی رو نمیپوشی
وقتی حسودی میکنی از داخل لپت رو میخوری
دوس نداری مال توعه رو با کس دیگه ای شریک بشی
بازم بگم
بیشتر از چیزایی که دوس داری
رو میدونم حتی میدونم کارایی که میکنی دلیش چیه
ا.ت نه بسه نگو
ولی ا.ت که تو میشناختیش
فرق کرده
که جیمین
به طرف ا.ت رفت و گفت
جیمین . تا کی
ا.ت . چی تا کی
جیمین . تا کی اینجوری میخوای باهام بکنی
جیمین . من که دلیلش رو گفتم
ا.ت تو رابطه چندین سالمون رو به اون دختر و پولی که از اون قرار بود بگیری فرختی
تو احساسات منو به پول فروختی
چی شد خسته شد ازت
جیمین . ....
بعد چند لحظه
جیمین. اینجوری نگو
ا.ت چرا تلخه نه ولی واقعیته
که جیمین ا.ت رو کشید سمتش و لباش رو گذاشت رو لباش
ا.ت. جیمین رو هل داد و جیمین رو از خودش جدا کرد
چی کار دا ی میکنی (با داد )
کی بهت این حق رو داد
جیمین . تو مال منی
ا.ت من مال تو نیستم و نمیشم
به سرت زده دیگه هیچ وقت هیچ وقت بهم دست که هیچ نزدیکم نمیشی
فهمیدی
part 9
ویو ا.ت
از خواب مثل دیونه ها پریدم صورتم گردنم
عرق کرده بودن
برگشتم دیدم جیمین کنارم خوابیده از رو تخت پاشدم و رفتم دست وصورتم یه آبی زدم
و اومدم بیرون رفتم دراز کشیدم بازم برگشتم سمتش صورتش برام حسی نداشت دیگه من تمام عصبانیتمم نسبت بهش رو از دست دادم 🥲
چشمام رو بستم و خوابیدم
.. پرش زمان به ساعت ۹ صب
ویو جیمین
از خواب پاشدم و از رو تخت اومدم بیرون و رفتم پایین و برا ا.ت خواستم صبونه سبکی که همیشه میخورد رو درس کنم
ویو ا.ت
از خواب پاشدم دیدم کسی کنارم نخوابیده
رفتم تو دستشویی و باند دستام رو باز کردم و برگشتم تو اتاقم رفتم جعبه ای که کنار میز گذاشته بودن رو گرفتم دستم دستم زخمش خیلی عمیق بود تحمل نداشتم زخمم رو ببینم
پنبه رو ضد عفونی زدم و میخواستم به زخمم بزنم که در باز شد
جیمین . چی کار میکنی چرا بازشون کردی
ا.ت ....
جیمین اومد کنارم نشست و پنبه رو از دستم گرفت و به زخمم زد
چشمام رو به عنوان درد بستم
جیمین . الان دردش تموم میشه
گفت که چشمام رو باز کردم
و به چشماش نگا کردم
جیمین دستم رو بست
و برگشت تو صورتم نگا گرد و گفت
جیمین . دلم برای صب های با دیدن صورت تو شروع میشد تنگ شده
ا.ت واسه پانسمان ممنونم
که از جام پاشدم و از اتاق رفتم بیرون که جیمینم پشت سرم اومد
رفتم سمت آشپز خونه که روی اپن دیدم صبحونم آمادس
جیمین اومد و به کابینت ها تکیه داد و دستاش رو تو بغلش جمع کرد
که برگشتم سمتش
هنوزم یادته
جیمین. یه قدم رفتم سمتش هیچ چیزی راجبت رو از یادم نبردم
ا.ت. جدی چند تاش رو بگو منم بدونم
جیمین . رنگ آبی رو دوس داری
رفتن بیرون رو دوس داری
هر چیزی رو نمیپوشی
وقتی حسودی میکنی از داخل لپت رو میخوری
دوس نداری مال توعه رو با کس دیگه ای شریک بشی
بازم بگم
بیشتر از چیزایی که دوس داری
رو میدونم حتی میدونم کارایی که میکنی دلیش چیه
ا.ت نه بسه نگو
ولی ا.ت که تو میشناختیش
فرق کرده
که جیمین
به طرف ا.ت رفت و گفت
جیمین . تا کی
ا.ت . چی تا کی
جیمین . تا کی اینجوری میخوای باهام بکنی
جیمین . من که دلیلش رو گفتم
ا.ت تو رابطه چندین سالمون رو به اون دختر و پولی که از اون قرار بود بگیری فرختی
تو احساسات منو به پول فروختی
چی شد خسته شد ازت
جیمین . ....
بعد چند لحظه
جیمین. اینجوری نگو
ا.ت چرا تلخه نه ولی واقعیته
که جیمین ا.ت رو کشید سمتش و لباش رو گذاشت رو لباش
ا.ت. جیمین رو هل داد و جیمین رو از خودش جدا کرد
چی کار دا ی میکنی (با داد )
کی بهت این حق رو داد
جیمین . تو مال منی
ا.ت من مال تو نیستم و نمیشم
به سرت زده دیگه هیچ وقت هیچ وقت بهم دست که هیچ نزدیکم نمیشی
فهمیدی
۱۶.۲k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.