عشق پنهانی من
عشق پنهانی من
part 10
که ا.ت از آشپز خونه رفت بیرون و رفت بیرون و سوار ماشینش شد و از خونه زد بیرون
بعد سال ها چرا اومدی تو زندگیم تازه داشت خوب میشد
چرا بوسیدی
ا.ت ماشین رو نگه داشت یه جای خلوت هی تکرار میکرد چرا چرا چرا
چرا هر بتر میبینمت دردم بیشتر میشه
چرا به خودم نمیتونم بقبولونم که دیگه نباید تو زندگی باشی که با دستای زخمیش به فرمون ماشین مشت میزد
چرا درکم نمیکنی چرا چرا درکم نمیکنی نمیتونم بیام بگم هنوزم دوست دارم ولی من با این که دوست دارم هیچ حسی هم نسبت بهت ندارم
هوفی کشیدم بسه دیگه بسه
از فکر کردن در اومدم حمتا تا الان رفته
ویو جیمین
از دوری کردن از کسی که دوسش داشتم خسته شده بودم دیگه خیلی دوس داشتم بازم ببوسمش بازم حسشون کنم
طاقت نیاوردم و بوسیدمش ولی
هلم داد
حرفاش مثل تیر میخورد به قلبم من اشتباه کردم درسته ولی من تاوان کارم رو با چند سال دوری باهاش پس دادم
چشمم خورد به صبونش که از آشپز خونه رفتم بیرون
رفتم دیدم شکسته های میز هنوزم رو زمینه قطره های خونی که از دستش رو زمین ریخته بود
چشمام رو رو هم فشرودم و از خونه زدم بیرون و رفتم خونه خودم
رفتم لباس هامو عوض کردم
رفتم رو تخت خوابیدم
ولی من بعد تو شبا هیچ وقت خوابم نبرد
افتادم تو زبون اعضا که شبا چی کار میکنم
تا دیر وقت ولی من بعد تو شبا خواب به چشمم نمیاد بعد چند وقت طولانی من شب اولین بار کنارت خوابم برد کاش اینا رو ببینی هوفی کشیدم و چشمام رو با فکر ا.ت بستم
ویو ا.ت
رفتم خونه به میز چشمم خورد
به یکی از خدمت کارا زنگ زدم گفتم بیاد و خونه رو تمیز کنه رفتم تو اتاقم رو دراز کشیدم کهوشیم رو دستم گرفتم و به بابام زنگ زدم
..
ا.ت الو
، سلام ا.ت چطوری
ات. خوبم بابا تو چطوری
، خوبم
ا.ت خوش میگذره
،خوش میگذره ولی بدون تو نه زیاد
ا.ت آع بابا 🙃
،کاری داشتی ا.ت
ا.ت نه دلم برا صدات تنگ شد بابا
، پس دلت برام تنگ شده
ا.ت آره
، نگران نباش میام بعد چند روزی خب
ا.ت بابا نیاز نیس به خاطر من از مسافرتت برگردی خوش بگذرون
، نه دخترم نمیخواستم زیاد بمونم
ا.ت که این طور پس میبینمتون بعد چند رو
، میبینمت
که گوشی رو قطع کردیم
و با گوشی ور میرفتم که نمیدونم کی گوشی به دست خوابم برده بود
پرش زمان بعد چند روز
ویو ا.ت
مثل همیشه سر کار بودم که گوشیم زنگ خورد
ورداشتم
ا.ت الو
....الو سلام ببخشید از بیمارستان زنگ میزنم
ا.ت با گفتن این صدام لرزید ببله چیزی شده با بابام
.... باباتون تو راه ...... موقع اومدن تصادف کردن و وضعیت بدی دارن باید بیاید اینجا
ا.ت باش کودوم بیمارستان
.... بیمارستان (خودتون اسم بزارین )
گوشی رو قطع کردم و سویج ماشین رو ورداشتم و بدو بدو از اتاق رفتم بیرون
کامنت ۳۵ لایک ۳۵ برا هر دو پارت ها
part 10
که ا.ت از آشپز خونه رفت بیرون و رفت بیرون و سوار ماشینش شد و از خونه زد بیرون
بعد سال ها چرا اومدی تو زندگیم تازه داشت خوب میشد
چرا بوسیدی
ا.ت ماشین رو نگه داشت یه جای خلوت هی تکرار میکرد چرا چرا چرا
چرا هر بتر میبینمت دردم بیشتر میشه
چرا به خودم نمیتونم بقبولونم که دیگه نباید تو زندگی باشی که با دستای زخمیش به فرمون ماشین مشت میزد
چرا درکم نمیکنی چرا چرا درکم نمیکنی نمیتونم بیام بگم هنوزم دوست دارم ولی من با این که دوست دارم هیچ حسی هم نسبت بهت ندارم
هوفی کشیدم بسه دیگه بسه
از فکر کردن در اومدم حمتا تا الان رفته
ویو جیمین
از دوری کردن از کسی که دوسش داشتم خسته شده بودم دیگه خیلی دوس داشتم بازم ببوسمش بازم حسشون کنم
طاقت نیاوردم و بوسیدمش ولی
هلم داد
حرفاش مثل تیر میخورد به قلبم من اشتباه کردم درسته ولی من تاوان کارم رو با چند سال دوری باهاش پس دادم
چشمم خورد به صبونش که از آشپز خونه رفتم بیرون
رفتم دیدم شکسته های میز هنوزم رو زمینه قطره های خونی که از دستش رو زمین ریخته بود
چشمام رو رو هم فشرودم و از خونه زدم بیرون و رفتم خونه خودم
رفتم لباس هامو عوض کردم
رفتم رو تخت خوابیدم
ولی من بعد تو شبا هیچ وقت خوابم نبرد
افتادم تو زبون اعضا که شبا چی کار میکنم
تا دیر وقت ولی من بعد تو شبا خواب به چشمم نمیاد بعد چند وقت طولانی من شب اولین بار کنارت خوابم برد کاش اینا رو ببینی هوفی کشیدم و چشمام رو با فکر ا.ت بستم
ویو ا.ت
رفتم خونه به میز چشمم خورد
به یکی از خدمت کارا زنگ زدم گفتم بیاد و خونه رو تمیز کنه رفتم تو اتاقم رو دراز کشیدم کهوشیم رو دستم گرفتم و به بابام زنگ زدم
..
ا.ت الو
، سلام ا.ت چطوری
ات. خوبم بابا تو چطوری
، خوبم
ا.ت خوش میگذره
،خوش میگذره ولی بدون تو نه زیاد
ا.ت آع بابا 🙃
،کاری داشتی ا.ت
ا.ت نه دلم برا صدات تنگ شد بابا
، پس دلت برام تنگ شده
ا.ت آره
، نگران نباش میام بعد چند روزی خب
ا.ت بابا نیاز نیس به خاطر من از مسافرتت برگردی خوش بگذرون
، نه دخترم نمیخواستم زیاد بمونم
ا.ت که این طور پس میبینمتون بعد چند رو
، میبینمت
که گوشی رو قطع کردیم
و با گوشی ور میرفتم که نمیدونم کی گوشی به دست خوابم برده بود
پرش زمان بعد چند روز
ویو ا.ت
مثل همیشه سر کار بودم که گوشیم زنگ خورد
ورداشتم
ا.ت الو
....الو سلام ببخشید از بیمارستان زنگ میزنم
ا.ت با گفتن این صدام لرزید ببله چیزی شده با بابام
.... باباتون تو راه ...... موقع اومدن تصادف کردن و وضعیت بدی دارن باید بیاید اینجا
ا.ت باش کودوم بیمارستان
.... بیمارستان (خودتون اسم بزارین )
گوشی رو قطع کردم و سویج ماشین رو ورداشتم و بدو بدو از اتاق رفتم بیرون
کامنت ۳۵ لایک ۳۵ برا هر دو پارت ها
۱۶.۹k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.