مروارید آبی

مروارید آبی
Part ⁹⁴

پنج مین بعد...
ویو لانا
بعد از خوردن نهار سریع از میز پاشدم و
رفتم اتاق تا لباسمو عوض کنم
بعد از عوض کردن لباسم جلوی ایینه عطرم و ورداشتم و چند پیس زدم
که در اتاق باز شد
_ حاضر شدی؟
+بله
_خیله خب پس برو تو ماشین الان منم حاضر میشم میام
+باشهه
گوشیم و ورداشتم و از اتاق خارج شدم تا کوک حاضر شه تا اونموقعه از پدرم سوئیچ ماشین و گرفتم از همه خدافظی کردم و رفتم تو ماشین نشستم
که بعد پنج مین بلخره کوک اومد و نشست تو ماشین
+چه عجببب
_ خوشگلی دردسر داره بیب
+ (خنده) خب کجا میریم؟
_ من که بلد نیستم زیاد ولی خب تو بگو کجا بریم
+ اومم بریم موزه لوور؟
_ بلیط داری تو اخه؟
+ حضوری هم داره فداتشم
_ خب پس ادرس و بهم بگو
+باشههه (هیجان)
_ (خنده)
نیم ساعت بعد...


اسلاید دوم لباس کوک برای مزار


#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
دیدگاه ها (۱)

مروارید آبیPart ⁹⁶ویو لانا بعد از پیدا کردن رستوران مورد علا...

هفتمین عشقPart1+زندگی همونجا سخت میشه که مجبوری همه چی رو فد...

مروارید آبیPart ⁹³ویو لانابعد از چت کردن با یوجین خیلی خوشحا...

مروارید آبیPart ⁹²ببست مین بعد... ویو کوک بعد از خوردن صبحان...

پارت ۷۴ فیک ازدواج مافیایی

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۶

خدمتکار رفت و ته یهو دست کوک رو گرفت و اونو به پشت خوابوند و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط