مروارید آبی
مروارید آبی
Part ⁹²
ببست مین بعد...
ویو کوک
بعد از خوردن صبحانه از میز پاشدم و
رفتم اتاق تا حاضر شم یه تیشرت مشکی همراه یه شلوار بگ مشکی پوشیدم و عطرم و زدم و از اتاق خارج شدم
لانا سرش تو گوشی بود وقتی متوجه اومدم من شد سرش و از گوشی بیرون و اورد و یه لبخند بهم زد
+ اوم.. چه جذاب شدی با موهای بلندت (لبخند)
_ بلخره من کوکم نمیشه که نامرتب باشم جلوی خانواده زنم اونم خانواده شمااا (لبخند)
+ یجوری میگی اونم خانواده شما انگار جز من زن دیگه ای هم داری (شاکی)
_ عه سوتی دادم که (کرم)
+کوکک (کمی بلند اخم)
_شوخی کردم بابا (خنده)
م/ ل خب بچه ها ببخشید معطل شدید بریم؟
_+ بله
_ بریم؟
م/ ل بریمم
فلش بک به چند لحظه پیش*
ویو لانا
بعد از خوردن صبحونه یه تکست برای گوشیم اومد حوصله هیچی و نداشتم بخاطر همین نرفتم سراغ گوشیم
ولی بعد چند دقیقه یادم افتاد ممکنه یوجین باشه پس گوشیم و ورداشتم و جواب اون تکست و دادم
متن پیام ها👇🏻
؟.. سلام
+سلام شما؟
؟.. من لی یوجین هستم شما به خط قبلیم زنگ زده بودید میشه بدونم شما کی هستید و چه کاری با من دارید؟
+ کوک و یادت میاد؟
؟.. جونگکوک؟ ببینم تو جونگکوکی؟
+ نه من همسرشم لانا
؟.. جدی؟؟ فکر نمیکردم ازدواج کرده باشه به هر حال خوشحال شدم ابن خبر و شنیدم
+ یوجین میتونم باهات صحبت کنم؟ هنوزم ایتالیا هستی؟
؟.. اره من هنوز ایتالیام
+ خب پس منم حدود دو روز دیگه میام ایتالیا تا ببینمت کار خیلی واجبی برات دارم
؟.. باشه پس لطفا به این خطم زنگ بزن رسیدی
+باشه
پایان پیام*
اسلاید دوم لباس لانا برای مزار
#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
Part ⁹²
ببست مین بعد...
ویو کوک
بعد از خوردن صبحانه از میز پاشدم و
رفتم اتاق تا حاضر شم یه تیشرت مشکی همراه یه شلوار بگ مشکی پوشیدم و عطرم و زدم و از اتاق خارج شدم
لانا سرش تو گوشی بود وقتی متوجه اومدم من شد سرش و از گوشی بیرون و اورد و یه لبخند بهم زد
+ اوم.. چه جذاب شدی با موهای بلندت (لبخند)
_ بلخره من کوکم نمیشه که نامرتب باشم جلوی خانواده زنم اونم خانواده شمااا (لبخند)
+ یجوری میگی اونم خانواده شما انگار جز من زن دیگه ای هم داری (شاکی)
_ عه سوتی دادم که (کرم)
+کوکک (کمی بلند اخم)
_شوخی کردم بابا (خنده)
م/ ل خب بچه ها ببخشید معطل شدید بریم؟
_+ بله
_ بریم؟
م/ ل بریمم
فلش بک به چند لحظه پیش*
ویو لانا
بعد از خوردن صبحونه یه تکست برای گوشیم اومد حوصله هیچی و نداشتم بخاطر همین نرفتم سراغ گوشیم
ولی بعد چند دقیقه یادم افتاد ممکنه یوجین باشه پس گوشیم و ورداشتم و جواب اون تکست و دادم
متن پیام ها👇🏻
؟.. سلام
+سلام شما؟
؟.. من لی یوجین هستم شما به خط قبلیم زنگ زده بودید میشه بدونم شما کی هستید و چه کاری با من دارید؟
+ کوک و یادت میاد؟
؟.. جونگکوک؟ ببینم تو جونگکوکی؟
+ نه من همسرشم لانا
؟.. جدی؟؟ فکر نمیکردم ازدواج کرده باشه به هر حال خوشحال شدم ابن خبر و شنیدم
+ یوجین میتونم باهات صحبت کنم؟ هنوزم ایتالیا هستی؟
؟.. اره من هنوز ایتالیام
+ خب پس منم حدود دو روز دیگه میام ایتالیا تا ببینمت کار خیلی واجبی برات دارم
؟.. باشه پس لطفا به این خطم زنگ بزن رسیدی
+باشه
پایان پیام*
اسلاید دوم لباس لانا برای مزار
#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
- ۷.۸k
- ۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط