از ماورای فاصلهای که ترس میان ما کشیده
از ماورای فاصلهای که ترس میان ما کشیده
من هنوز عشقی را میسوزانم؛
عشقی که روحم را در شعلههای خود فرو برد…
دستت را دوباره به سمت من دراز کن
و از این خلأ معلق که خودم را در آن گم کردهام بیرونم بکش..
نزدیکی یا دوری؛هر سایهای که بین ما افتاده
مرا در خاطرهی تو غرق کرده است
عشق تنها یکبار به قلبم رخنه کرد
و آن را تا ابد در پهنهی روح بیکرانم گم میکنم
تا هرگز فراموش نکنم در کنارتو ؛
که بودم…
و حالا میدانم، حتی اگر جهان فرو بریزد
باز هم تنها تو میتوانی مرا زنده نگه داری.. .
"Marie's writings "
من هنوز عشقی را میسوزانم؛
عشقی که روحم را در شعلههای خود فرو برد…
دستت را دوباره به سمت من دراز کن
و از این خلأ معلق که خودم را در آن گم کردهام بیرونم بکش..
نزدیکی یا دوری؛هر سایهای که بین ما افتاده
مرا در خاطرهی تو غرق کرده است
عشق تنها یکبار به قلبم رخنه کرد
و آن را تا ابد در پهنهی روح بیکرانم گم میکنم
تا هرگز فراموش نکنم در کنارتو ؛
که بودم…
و حالا میدانم، حتی اگر جهان فرو بریزد
باز هم تنها تو میتوانی مرا زنده نگه داری.. .
"Marie's writings "
- ۱۱.۷k
- ۱۸ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط