ازت متنفرم
ازت متنفرم
پارت ۵
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
کسی داخل کلاس نبود برای همین
رو صندلی معلم چشب ریختم و رفتم بیرون
زنگ کلاس
اومدیم داخل کلاس من به یونا گفتم چیکار کردم گفتم بگه کار جونگکوک
معلم : اومدو نشست وگفت همتون کتاب های رایضیتون رو در بیاریدو بزارید رو میزتون
رفت پای تخته و یکم درس داد و نشست
وقتی میخواست بلند بشه چشبید به صندلی و بچه ها بهش خندیدند
معلم : کار کدومتون بود ...عوضی ها(داد و عصبانی)
ات و یونا : جئون جونگکوک
جونگکوک تو تعجب بود پشماش ریخته بود
جونگکوک: کار م.....
معلم : گمشو جلو دفتر
جونگکوک: اما...
معلم : گفتم گورتو گم کن جلو دفتر (عصبانی)
جونگکوک بلند شد و از کنار داشت میرفت که به ات نگاه کرد ات پوزخندی زد
جونگکوک: دارم برات .......
ات:برو بابا.....
زنگ ورزش
جونگکوک هم اومد بیرون از دفتر
ات رفت توب ها رو بیاره که ....................
🗿
پارت ۵
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
کسی داخل کلاس نبود برای همین
رو صندلی معلم چشب ریختم و رفتم بیرون
زنگ کلاس
اومدیم داخل کلاس من به یونا گفتم چیکار کردم گفتم بگه کار جونگکوک
معلم : اومدو نشست وگفت همتون کتاب های رایضیتون رو در بیاریدو بزارید رو میزتون
رفت پای تخته و یکم درس داد و نشست
وقتی میخواست بلند بشه چشبید به صندلی و بچه ها بهش خندیدند
معلم : کار کدومتون بود ...عوضی ها(داد و عصبانی)
ات و یونا : جئون جونگکوک
جونگکوک تو تعجب بود پشماش ریخته بود
جونگکوک: کار م.....
معلم : گمشو جلو دفتر
جونگکوک: اما...
معلم : گفتم گورتو گم کن جلو دفتر (عصبانی)
جونگکوک بلند شد و از کنار داشت میرفت که به ات نگاه کرد ات پوزخندی زد
جونگکوک: دارم برات .......
ات:برو بابا.....
زنگ ورزش
جونگکوک هم اومد بیرون از دفتر
ات رفت توب ها رو بیاره که ....................
🗿
- ۱۱.۸k
- ۲۹ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط