shabi dar del tariki۱۱،۱۲
ببخشید اینم ۲تا پارت
خدمتکارا گفتم وسایل رو آماده کنن برن رفتم پایین کارا شده بود همه هم رفته بودن که زنگ در خورد
ک:سلام بیب
ل: سلام ددی
ک:بیا تو چه خوشگل شدی
ل: مرسی ددی
لارا باز ترین لباسی که داشت رو پوشیده بود که کوک رو به خودش جذب کنه (دختره ی منگل اه اه حالم بد شد )
ک:چی میخوری بیب
ل ویسکی خوبه ددی
آدمین: انقدر کوک رو ددی صدا نکن منگل کثافت
ک: اوم بیب بشین بیارم
گوشی لارا زنگ میخوره
ویو تلفن
ل : سلام انقدر بهم زنگ نزن شک میکنه
ناشناس : اوک
ک: کی بود
ل :مامانم بود
ک :اها اوک بفرما هانی
ل ممنونم بیبی
بعد اینکه هردو کامل مست شدن کوک روی مبل دراز میکشه که لارا میره میشه پایین شکم کوک (خودتون میدونید دیگه )
ل: ددی یکم حال نکنیم (مست)
ک :چرا که نه (مست )
که کوک میشینه لارا هم روی پاهاش میشینه که کوک خمار نگاش میکنه بعد لباشو روی لبای لارا میزاره هردو لبای همو میخوردن که یهو ات با کلی خرید وارد خونه میشه
ات: اینجا چه خبر کوک (بالاخره گفت کوک )
ک : به تو چه (مست)
ات : تو کی
ل: ددی معرفی نمیکنی
ک: خواهرم ات
ات: که خواهرت اره
ک :ببند دهنتو گمشو اتاقت ات
ات میره موهای اون دختر رو میگیره میکشه
ل :ای ولم کن ددی کمک ولم کنن وحشی (خودتی )
ک: ات ولش کن
(ویو ات )
داشتم موهامو میکشیذم از خونه گم شه بیرون که سوزشی روی صورتم حس کردم
موهاشو ول کردم دیدم تو اتاق
ل: ددی درد میکنه (مرگ پدصگ )
ک:به خدمتش میرسم بیب
ل:هق باش ددی من برم پول به کارتم میزی
ک :اوک بیب به سلامت
بازم ببخشید دوستان
دیر شد دوستون دارم
فردا هم میزارم
حمایت فراموش نشه خوشگلام
راستی همیشه آخر رمانام سوال بزارم ؟
سوال این پست👇
چند سالتونه ؟
خدمتکارا گفتم وسایل رو آماده کنن برن رفتم پایین کارا شده بود همه هم رفته بودن که زنگ در خورد
ک:سلام بیب
ل: سلام ددی
ک:بیا تو چه خوشگل شدی
ل: مرسی ددی
لارا باز ترین لباسی که داشت رو پوشیده بود که کوک رو به خودش جذب کنه (دختره ی منگل اه اه حالم بد شد )
ک:چی میخوری بیب
ل ویسکی خوبه ددی
آدمین: انقدر کوک رو ددی صدا نکن منگل کثافت
ک: اوم بیب بشین بیارم
گوشی لارا زنگ میخوره
ویو تلفن
ل : سلام انقدر بهم زنگ نزن شک میکنه
ناشناس : اوک
ک: کی بود
ل :مامانم بود
ک :اها اوک بفرما هانی
ل ممنونم بیبی
بعد اینکه هردو کامل مست شدن کوک روی مبل دراز میکشه که لارا میره میشه پایین شکم کوک (خودتون میدونید دیگه )
ل: ددی یکم حال نکنیم (مست)
ک :چرا که نه (مست )
که کوک میشینه لارا هم روی پاهاش میشینه که کوک خمار نگاش میکنه بعد لباشو روی لبای لارا میزاره هردو لبای همو میخوردن که یهو ات با کلی خرید وارد خونه میشه
ات: اینجا چه خبر کوک (بالاخره گفت کوک )
ک : به تو چه (مست)
ات : تو کی
ل: ددی معرفی نمیکنی
ک: خواهرم ات
ات: که خواهرت اره
ک :ببند دهنتو گمشو اتاقت ات
ات میره موهای اون دختر رو میگیره میکشه
ل :ای ولم کن ددی کمک ولم کنن وحشی (خودتی )
ک: ات ولش کن
(ویو ات )
داشتم موهامو میکشیذم از خونه گم شه بیرون که سوزشی روی صورتم حس کردم
موهاشو ول کردم دیدم تو اتاق
ل: ددی درد میکنه (مرگ پدصگ )
ک:به خدمتش میرسم بیب
ل:هق باش ددی من برم پول به کارتم میزی
ک :اوک بیب به سلامت
بازم ببخشید دوستان
دیر شد دوستون دارم
فردا هم میزارم
حمایت فراموش نشه خوشگلام
راستی همیشه آخر رمانام سوال بزارم ؟
سوال این پست👇
چند سالتونه ؟
- ۴.۳k
- ۲۲ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط