shabi dar del tariki10
ک:باید برم سر کار
ات:امروز میخوام برم خرید یه سری وسایل
ک:بگو چی میخوای بگم بگیرن
ات:خودم باید برم
ک:کر بودی گفتم نع
ات: اذیت نکن باید برم وسیله بگیرم
ک:باشه با بادیگاردا برو
ات:مرسی
سریع رفتم تو اتاق حاضر شدم یه دوش نیم ساعتی گرفتم یه ارایش سبک هم کردم لباس کوتاهمو پوشیدم با یه پوت اکسسوری ها مو انداختم از پله ها داشتم میرفتم پایین که پام پیچ خورد اومدم بیوفتم یهو جای نرمی فرود اومدم چشمامو که باز کردم دیدم افتادم بقل جونکوک
ات:خیلی ممنونم
ک:چته چرا انقدر عجله داری
ات : ببخشید حالا منو میزارم پایین ؟
ک :اوم
بعد منو گذاشت زمین منم سریع رفتم داشتم از حیاط رد میشدم یه سگ اومد سمتم از ترس جیغ زدم که صدای جونکوک دوباره اومد گفت
ک: پیکو بشین (اسم سگش پیکو عه )
ات: بازم مرسی
ک:رو دیگه
ات: ها اها باشه من رفتم
(ویو کوک)
بعدرفتن ات گفتم حالا که تنها شدم گفتم زنگ بزنم به لارا ( دوست دخترش ) زنگ بزنم بگم بیاد خوش بگذرونیم گوشیمو برداشتم زنگ زدم
(ویو تماس )
(لارا رو با ل نشون میدم )
ل: سلام ددی
ک : سلام خوبی بیب
ل: ددی ازت ناراحتم اصلا بهم نه زنگ زدی نه پیام دادی
ک : بیب چیکار کنم شلوغم
ل:خب کارم داشتی
ک: بیا خونم خوش بگذرونیم
ل: باشه ددی جون
ک:خدافظ
ل:بای
بعد تماس با لارا رفتم اتاقم آماده شدم
که یهو … .
اینم از این پارت
برید خماری کامنت بزارید دیگه لاقل حمایت کنید ناراحت میشم🤨🫣😁
ات:امروز میخوام برم خرید یه سری وسایل
ک:بگو چی میخوای بگم بگیرن
ات:خودم باید برم
ک:کر بودی گفتم نع
ات: اذیت نکن باید برم وسیله بگیرم
ک:باشه با بادیگاردا برو
ات:مرسی
سریع رفتم تو اتاق حاضر شدم یه دوش نیم ساعتی گرفتم یه ارایش سبک هم کردم لباس کوتاهمو پوشیدم با یه پوت اکسسوری ها مو انداختم از پله ها داشتم میرفتم پایین که پام پیچ خورد اومدم بیوفتم یهو جای نرمی فرود اومدم چشمامو که باز کردم دیدم افتادم بقل جونکوک
ات:خیلی ممنونم
ک:چته چرا انقدر عجله داری
ات : ببخشید حالا منو میزارم پایین ؟
ک :اوم
بعد منو گذاشت زمین منم سریع رفتم داشتم از حیاط رد میشدم یه سگ اومد سمتم از ترس جیغ زدم که صدای جونکوک دوباره اومد گفت
ک: پیکو بشین (اسم سگش پیکو عه )
ات: بازم مرسی
ک:رو دیگه
ات: ها اها باشه من رفتم
(ویو کوک)
بعدرفتن ات گفتم حالا که تنها شدم گفتم زنگ بزنم به لارا ( دوست دخترش ) زنگ بزنم بگم بیاد خوش بگذرونیم گوشیمو برداشتم زنگ زدم
(ویو تماس )
(لارا رو با ل نشون میدم )
ل: سلام ددی
ک : سلام خوبی بیب
ل: ددی ازت ناراحتم اصلا بهم نه زنگ زدی نه پیام دادی
ک : بیب چیکار کنم شلوغم
ل:خب کارم داشتی
ک: بیا خونم خوش بگذرونیم
ل: باشه ددی جون
ک:خدافظ
ل:بای
بعد تماس با لارا رفتم اتاقم آماده شدم
که یهو … .
اینم از این پارت
برید خماری کامنت بزارید دیگه لاقل حمایت کنید ناراحت میشم🤨🫣😁
- ۳.۱k
- ۱۷ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط