"خیانت در عشق" (پارت اول)
صبح بیدارم شدم و جای خالی کوک رو دیدم آهی کشیدم و رفتم سمت دستشویی صورتم و شستم و کار های لازم رو انجام دادم داشتم از پله ها میومدم که حالم بد شد و بدو بدو دوباره رفتم سمت دستشویی و بالا آوردم خیلی تعجب کرده بودم چون این چند روز همش همین حال رو دارم صورتم رو آب زدم و از دستشویی خارج شدم و رفتم سمت گوشی تا از دکتر یک وقتی بگیرم و برم ببینم چم شده
:شروع مکالمه: علامت منشی دکتر#
لونا. سلام من خانم جئونم یک وقت میخاستم
#سلام عه خانم جئون آقای دکتر سرشون شلوغه شما فردا ساعت ۳ بیاین
لونا.باش ممنون
پرش زمانی شب
امروز حالم خیلی بد بود و نمیتونستم حتی غذا درست کنم فکر کنم باردارم اما تصمیم گرفتم به جونگ کوک بگم هعی اما اون این روز ها خیلی سرد شده فکر کنم از دستم خسته شده
دینگ دینگ(مثلا زنگ در🤣)
فکر کنم جونگ کوک باشه به زور سمت در رفتم و درو باز کردم و جونگ کوک اومد تو
لونا.سلام خسته نباشین
جونگ کوک .سلام (سرد)
داشت میرفت طرف اتاق مون که گفتم جونگ کوک میخام درباره..با حرف زدن جونگ کوک حرفم نصفه موند
جونگ کوک .حوصله ندارم خوابم میاد بعدا بگو من شام خوردم
لونا.باشه (بغض)
ویو جونگ کوک
وای خیلی بد باهاش حرف زدم اما چیکار کنم منم الان خسته ام باید یکم لونا منو درک کنه نمیتونم که ۲۴ ساعته انرژی داشته باشم از این طرف اون منشی ج.نده اعصابم رو خورد کرد داشتم اینارو تو دلم میگفتم که در باز شد و در چهار چوب در لونا ظاهر شد بهش محل ندادم که لونا اومد کنارم خوابیدم منم پشتم رو بهش کردم
صبح"ویو لونا"
صبح بیدار شدم و متاسفانه جای خالی کوک رو دیدم بغضم داشت می شکست یاد اوایلی که باهاش ازدواج کردم افتاده بودم خیلی مهربون بود وقتی که رفتم ساحل رو هیچ وقت یادم نمیره اون همون جا بهم قول داد همیشه پیشم بمونه و هیچ وقت بهم خیانت نکنه اما اون خیلی باهام سرد شده دیگ تحمل نداشتم که بغضم رو نگه دارم بغضم شکست پاهام رو تو دستام گرفتم و سرم رو گذاشتم لای پام و گریه کردم
"ویو جونگ کوک"
صبح بلند شدم و رفتم سرکار و دوباره اون منشی ه.رزه رو دیدم چه لباس بازی پوشیده بو. خیلی رو مخمه
علامت منشی جونگ کوک@
@سلام ددی!
جونگ کوک. ددی؟
@عه وا مگه ددیم نیستی؟(مظلوم)
جونگ کوک. ببین یک چیزی بهت میگم آویزه گوشت کن من یک تار موی لونا رو به صد تای مثل تو نمیدم و بگم که امروز روز آخر کارته میخام یک منشی جدید بیارم فهمیدی واقعا اینجا شرکته جای همچین لباسایی نیس(اعصابی)
@باش ددی(نیش خند)
ویو منشی
بعد از تموم شدن حرف جونگ کوک یک فکری به سرم زد که توی نسکافه اش قرص تحریک کننده بریزم این بهترین بود...
بچه ها خوشتون اومد؟
:شروع مکالمه: علامت منشی دکتر#
لونا. سلام من خانم جئونم یک وقت میخاستم
#سلام عه خانم جئون آقای دکتر سرشون شلوغه شما فردا ساعت ۳ بیاین
لونا.باش ممنون
پرش زمانی شب
امروز حالم خیلی بد بود و نمیتونستم حتی غذا درست کنم فکر کنم باردارم اما تصمیم گرفتم به جونگ کوک بگم هعی اما اون این روز ها خیلی سرد شده فکر کنم از دستم خسته شده
دینگ دینگ(مثلا زنگ در🤣)
فکر کنم جونگ کوک باشه به زور سمت در رفتم و درو باز کردم و جونگ کوک اومد تو
لونا.سلام خسته نباشین
جونگ کوک .سلام (سرد)
داشت میرفت طرف اتاق مون که گفتم جونگ کوک میخام درباره..با حرف زدن جونگ کوک حرفم نصفه موند
جونگ کوک .حوصله ندارم خوابم میاد بعدا بگو من شام خوردم
لونا.باشه (بغض)
ویو جونگ کوک
وای خیلی بد باهاش حرف زدم اما چیکار کنم منم الان خسته ام باید یکم لونا منو درک کنه نمیتونم که ۲۴ ساعته انرژی داشته باشم از این طرف اون منشی ج.نده اعصابم رو خورد کرد داشتم اینارو تو دلم میگفتم که در باز شد و در چهار چوب در لونا ظاهر شد بهش محل ندادم که لونا اومد کنارم خوابیدم منم پشتم رو بهش کردم
صبح"ویو لونا"
صبح بیدار شدم و متاسفانه جای خالی کوک رو دیدم بغضم داشت می شکست یاد اوایلی که باهاش ازدواج کردم افتاده بودم خیلی مهربون بود وقتی که رفتم ساحل رو هیچ وقت یادم نمیره اون همون جا بهم قول داد همیشه پیشم بمونه و هیچ وقت بهم خیانت نکنه اما اون خیلی باهام سرد شده دیگ تحمل نداشتم که بغضم رو نگه دارم بغضم شکست پاهام رو تو دستام گرفتم و سرم رو گذاشتم لای پام و گریه کردم
"ویو جونگ کوک"
صبح بلند شدم و رفتم سرکار و دوباره اون منشی ه.رزه رو دیدم چه لباس بازی پوشیده بو. خیلی رو مخمه
علامت منشی جونگ کوک@
@سلام ددی!
جونگ کوک. ددی؟
@عه وا مگه ددیم نیستی؟(مظلوم)
جونگ کوک. ببین یک چیزی بهت میگم آویزه گوشت کن من یک تار موی لونا رو به صد تای مثل تو نمیدم و بگم که امروز روز آخر کارته میخام یک منشی جدید بیارم فهمیدی واقعا اینجا شرکته جای همچین لباسایی نیس(اعصابی)
@باش ددی(نیش خند)
ویو منشی
بعد از تموم شدن حرف جونگ کوک یک فکری به سرم زد که توی نسکافه اش قرص تحریک کننده بریزم این بهترین بود...
بچه ها خوشتون اومد؟
۱۵.۶k
۰۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.