Living white you

Living white you
Pt. 5
چند روز گذشت. ات منتظر تموم شدن.پ... دیش بود. و جلو بقیه بروز نمیداد. بالاخره تموم شد و رفت حموم. اومد بیرون و رفت پایین پیش بقیه. تو این چند روز با کوک صمیمی شده بود. رفت پیش کوک و نشست پیشش. داشتن باهم حرف میزدن
که متوجه نگاه عصبی جیمین رو خودش شد. با ترس از بقیه خداحافظی کرد و رفت تو اتاقش. جیمین هم پشت سرش راه افتاد. ات سعی کرد زود بدوئه و برع تو اتاق و در رو قفل کنه اما جیمین مانعش شد و سریع پرید تو اتاق و در رو قفل کرد.
شروع کرد به در آوردن لباس هاش.
_که با کوک گرم میگیری آره؟
+من..خب... اون.. دوستمه
_دوستت؟ هه باشه خودت خواستی.
+جیمین.. مننن.. هنوز پر. ودم.
_خودت رو گول بزن.
بغیه این قسمت رو بیاین دایرکت بگیرید. 🔞
دیدگاه ها (۵۱)

Living white you Pt. 6فردا... صبح رفتن حموم و اومدن بیرون. ...

Living white you Pt. 7یونگی تازه جریان رو فهمید و خودش رو زد...

های. این دوستامون چند تا نسبت میخواد. چن تا نسبت برا ایشون؟ ...

Living white you Pt. 4بلاخرع رسیدن. رفتن تو که ات نزدیک بود...

پارت ۵۴ات: مثلا روز عروسیمونه 😡جیمین: باشه باشه میمونیم ات: ...

جیمین فیک زندگی پارت ۵۶#

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۳۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط