فرشته مرگ

فرشته مرگ
part 4
موهامو نوازش کرد و حس خوبی داشت من از احساسات آدمای دیگه محروم بودم کسی بهم توجه نمی‌کردن و منم پیش کسی دیگه نمیرفتم مینسو تنها کسی بود که منو دوست داشت .... +میشه یه سوال بپرسم
_هوم بپرس فقط الان وقت صبحونه اس غذاتو بخور
سری تکون دادمو غذامو خوردم .... چند مین بعد از سر میز بلند شدیم و اون آقای مهربون بهم گفت که دنبالش برم
+نمیخوای اسمتو بهم بگی من نمیدونم چی صدات کنم
_کوک ... جونگ کوک....
+اوو جونگ کوک ..... پس میگم آقای قلدور
و خشن و هیلکلی ها ها منو نگاه کنین جونگ کوکممم .....
کوک خنده ای کرد و به سمت اتاق کار حرکت کردن ....
_ خب بشین ببینم
خانم ات..... این چش بود ...... باید بهت بگم که از فردا باید به بیرون از عمارت بریم اینجا نمیتونی فرار کنی چونکه اینجا پر از گرگینه و دورگه هست پس میریم که تحقیقات رو ادامه بدی و میری پیش مدیرت و بر میگردیم همینجا .....
+جانم نکنه که کل عمرم باید اینجا باشم؟
_محبورت نمیکنم که ازم متنفر بشی بگی زندانیم کردی اما اینجا بمونی جات امن ترهه

+خب من میتونم برم بیرون بگردم ... حوصله ام گاییده
_یادم باشه روی ادبت کار کنم .......
دیدگاه ها (۵)

فرشته ی مرگ part15_یادم باشه روی ادبت کار کنم اداشو در آوردی...

نصف قصری که ات رفته بود ببینه چی اونجاس .؟..

فرشته مرگ part 3حوصله ام گاییده بود گذاشتم ..حمایت کنید_____...

فرشته مرگpart 2اون جعبه‌ خیلی عجیب بود و نوشته‌ اش با رنگ......

پارت ۱۴

the other side of the world

پسر کوچولوی من پارت ۴که یهو در صدا خورد...ویو ته : سریع پاشد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط