آیدل من پارت ۲۱
ی لبخند زد و رفت توی آشپزخونه
شوگا: ا.ت پاشو بیا کمکم اینا رو بچین توی ی ظرفی الاناس که کنسرت شروع شه
ا.ت: تو برو بشین من سریع انجامش میدم
بعد از چیدن غذاها و وسایل توی بشقابا همه رو گذاشتم روی ی میز بزرگ که بین کاناپه ها بود
تخمه ها رو در اوردیم و شروع کردیم به شکوندن
شوگا: شروع شد پسرا دارن میان رو استیج
ی لبخند زدم و با ذوق به پسرا نگاه میکردم
ا.ت: شوگا میدونی بهترین کاری که تو زندگیم انجام دادم چی بود؟
سوالی نگام کرد و منتظر جوابم بود
ا.ت: اینکه فن بی تی اس شدم
شوگا: خوشحالم که اینو میشنوم
بعد از دو ساعت بالاخره کنسرت تموم شد
حدودا ساعتای دو بود که یهو زنگ خونه به صدا در اومد
سوالی به شوگا نگاه کردم
شوگا: منم کسی رو دعوت نکردم
من قضیه رو میدونستم واسه همین خود شوگا رو فرستادم تا در رو باز کنه که یهو صدای پسرا پشت در رفت بالا
پسرا: تادااا
جیمین: بادکنک برای توووعه
شوگا خندید و بهشون تعارف کرد
پسرا تک تک واسم چشمک زدن و نشتن روی کاناپه
شوگا: خب چطور بود؟
پسرا: فنا کلی نگرانت بودن همه دنبالت میگشتن
شوگا: اونا امید زندگی من هستن از تک تکشون ممنونم
ا.ت: ما هم هینطور.. توهم واسه ما دلیل زندگیمون هستی و ما بخاطر تو زندگی میکنیم شوگا شی
پسرا تا شب خونهی شوگا موندن ولی من ساعتای هفت عصر ازشون خدافظی کردم تا تنها باشن و برادرانه ی گپ بزنن
شب ی پیام از طرف نامجون واسم اومد
نامجون: ا.ت ازت ممنونم اگه نبودی شوگا کلی ناراحت میشد که نتونست با ما بیاد
ی لبخند به پیامش زدم و رفتم سمت حموم تا ی دوش بگیرم
از فردا دیگه واقعا کارم شروع میشد
با اینکه فعلا تو برنامهی پسرا هیچ ورایتی شو، کنسرت و فعالیتی نبود اما به عنوان استایلیست شخصی شوگا وظیفم این بود که هر زمان شوگا توی کمپانی هست منم همراهش برم
.......
یونا: ا.ت فایتینگ امروز اولین روز کاریته
لبخند زدم
موهامو با ی شونه روی شونه هام پریشون کردم و از خونه زدم بیرون
چند قدمی راه رفتم که تاکسی بگیرم که یهو ی ماشینی بوق زد..
خماری🙂✨🗿
#آیدل_من
#𝒑𝒂𝒓𝒕_2۱
شوگا: ا.ت پاشو بیا کمکم اینا رو بچین توی ی ظرفی الاناس که کنسرت شروع شه
ا.ت: تو برو بشین من سریع انجامش میدم
بعد از چیدن غذاها و وسایل توی بشقابا همه رو گذاشتم روی ی میز بزرگ که بین کاناپه ها بود
تخمه ها رو در اوردیم و شروع کردیم به شکوندن
شوگا: شروع شد پسرا دارن میان رو استیج
ی لبخند زدم و با ذوق به پسرا نگاه میکردم
ا.ت: شوگا میدونی بهترین کاری که تو زندگیم انجام دادم چی بود؟
سوالی نگام کرد و منتظر جوابم بود
ا.ت: اینکه فن بی تی اس شدم
شوگا: خوشحالم که اینو میشنوم
بعد از دو ساعت بالاخره کنسرت تموم شد
حدودا ساعتای دو بود که یهو زنگ خونه به صدا در اومد
سوالی به شوگا نگاه کردم
شوگا: منم کسی رو دعوت نکردم
من قضیه رو میدونستم واسه همین خود شوگا رو فرستادم تا در رو باز کنه که یهو صدای پسرا پشت در رفت بالا
پسرا: تادااا
جیمین: بادکنک برای توووعه
شوگا خندید و بهشون تعارف کرد
پسرا تک تک واسم چشمک زدن و نشتن روی کاناپه
شوگا: خب چطور بود؟
پسرا: فنا کلی نگرانت بودن همه دنبالت میگشتن
شوگا: اونا امید زندگی من هستن از تک تکشون ممنونم
ا.ت: ما هم هینطور.. توهم واسه ما دلیل زندگیمون هستی و ما بخاطر تو زندگی میکنیم شوگا شی
پسرا تا شب خونهی شوگا موندن ولی من ساعتای هفت عصر ازشون خدافظی کردم تا تنها باشن و برادرانه ی گپ بزنن
شب ی پیام از طرف نامجون واسم اومد
نامجون: ا.ت ازت ممنونم اگه نبودی شوگا کلی ناراحت میشد که نتونست با ما بیاد
ی لبخند به پیامش زدم و رفتم سمت حموم تا ی دوش بگیرم
از فردا دیگه واقعا کارم شروع میشد
با اینکه فعلا تو برنامهی پسرا هیچ ورایتی شو، کنسرت و فعالیتی نبود اما به عنوان استایلیست شخصی شوگا وظیفم این بود که هر زمان شوگا توی کمپانی هست منم همراهش برم
.......
یونا: ا.ت فایتینگ امروز اولین روز کاریته
لبخند زدم
موهامو با ی شونه روی شونه هام پریشون کردم و از خونه زدم بیرون
چند قدمی راه رفتم که تاکسی بگیرم که یهو ی ماشینی بوق زد..
خماری🙂✨🗿
#آیدل_من
#𝒑𝒂𝒓𝒕_2۱
۳.۸k
۰۲ اسفند ۱۴۰۱