عشق یا انتقام
عشق یا انتقام
P18
_ شب بخیر
( ویو کوک ، پرش زمانی به فردا صبح)
با صدایی از توی اتاق بیدار شدم
ا.ت کنارم نبود برگشتم به سمت صدا و نگاهش کردم
.....ا.ت بود
+ ب..ب..ببخشید....ب..بیدارت کردم؟
_ چیکار میکنی؟
+ س..سردم...بود...میخواستم...لباس بردارم بپوشم
از جام بلند شدم و رفتم سمتش با هر قدم من به سمتش اون یه قدم به عقب میرفت
رفتم نزدیکش بغلش کردم
_ دختر کوچولوم سردشه؟ هوم؟
رفتم سمت کمد و از داخلش یکی از لباس های خودم رو برداشتم ملافه ای که به دور خودش پیچیده بود رو از جدا کردم و لباس رو تنش کردم
_ بهتر شد؟
+ هوم
_ خوبه
یک لباس هم برداشتم و تن خودم کردم
دستش رو گرفتم بردمش توی هال
بشین اینجا تا صبحونه درست کنم
صبحونه رو آماده کردم رو میز چیدم رفتم آوردنش رو صندلی نشستم
_ بیا اینجا ( اشاره به پاش)
+.ن..نه... همینجا....خوبه
دستش رو گرفتم و کشیدمش سمت خودم روی پام نشوندمش
براش لقمه گرفتم و بردم سمت دهنش ولی دستم رو کنار زد
؟؟؟؟؟
_ ا.ت؟؟؟
؟؟؟؟؟؟
بغلم کرد ....داشت بلند بلند گریه میکرد
+جونگ کوکی...هققق..هقققق..ببخشید.....هققق....ب...هق...ببخشید
شرط
۵۰تا لایک
۵ تا فالو
P18
_ شب بخیر
( ویو کوک ، پرش زمانی به فردا صبح)
با صدایی از توی اتاق بیدار شدم
ا.ت کنارم نبود برگشتم به سمت صدا و نگاهش کردم
.....ا.ت بود
+ ب..ب..ببخشید....ب..بیدارت کردم؟
_ چیکار میکنی؟
+ س..سردم...بود...میخواستم...لباس بردارم بپوشم
از جام بلند شدم و رفتم سمتش با هر قدم من به سمتش اون یه قدم به عقب میرفت
رفتم نزدیکش بغلش کردم
_ دختر کوچولوم سردشه؟ هوم؟
رفتم سمت کمد و از داخلش یکی از لباس های خودم رو برداشتم ملافه ای که به دور خودش پیچیده بود رو از جدا کردم و لباس رو تنش کردم
_ بهتر شد؟
+ هوم
_ خوبه
یک لباس هم برداشتم و تن خودم کردم
دستش رو گرفتم بردمش توی هال
بشین اینجا تا صبحونه درست کنم
صبحونه رو آماده کردم رو میز چیدم رفتم آوردنش رو صندلی نشستم
_ بیا اینجا ( اشاره به پاش)
+.ن..نه... همینجا....خوبه
دستش رو گرفتم و کشیدمش سمت خودم روی پام نشوندمش
براش لقمه گرفتم و بردم سمت دهنش ولی دستم رو کنار زد
؟؟؟؟؟
_ ا.ت؟؟؟
؟؟؟؟؟؟
بغلم کرد ....داشت بلند بلند گریه میکرد
+جونگ کوکی...هققق..هقققق..ببخشید.....هققق....ب...هق...ببخشید
شرط
۵۰تا لایک
۵ تا فالو
- ۱۷.۱k
- ۰۲ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط