عشق یا انتقام
عشق یا انتقام
P16
+هق...هققق
(ویو کوک)
_ بگو چه حسی داشت ؟
+ هققق....هقق
_چند بار باید بپرسم ؟ هوم؟
+ هقق ...ن...نگو....هققق..انقد.....نگووووو..هققققق
_ .....
+ من...قاتل .....هقققق.نیستممممم....هقققق( داد)
_ هاهاهاهاها ( خنده های بلند)
+ من...هققق...پشیمونم....هقققق
_ که پشیمونی ...هوم؟
+ ببخشید....هققققق..ببخ...هققق
_ هیسسس....نمیخوام بشنوم
از پله ها رفتم بالا صدای التماسش میومد که میگفت تنهام نزار ..هه..انگار خیلی پشیمونه ولی مگه فایده ای هم داره
+ نهههه...نرووووو...هقققق...هر کاری بگی میکنمم...هقققق....توروخداااا
_ ؟؟؟؟؟
چند پله ای رفتم پایین
_ هرکاری؟؟؟
+ .......
_ چیه؟ ساکت شدی
رفتم بالا چند روزی باید اونجا باشه چون واقعا اگه جلو چشمم باشه نمیتونم خودمو کنترل کنم شاید یه بلایی سرش بیارم
( چند روز بعد ، ویو کوک)
چند روزی میگذره ا.ت هنوز توی زیرزمینه هنوز التماس میکنه بیارمش بیرون
رفتم توی زیر زمین
سرش پایین بود یواش سرش رو آورد بالا
+ ل...لطفا...م..من..منو....ا...از...ای..اینجا....ب...ببر ( یواش)
رفتم سمتش
دستاش و پاهاش رو باز کردم بلندش کردم ..... نمیتونست روی پاهاش بایسته
تا ولش کردم نزدیک بود بیوفته روی زمین
گرفتمش
_ ا.ت ....ا.ت
+ ه....هوم...
براید بغلش کردم چشماش بسته بود بردمش بالا رفتم توی خونه گذاشتمش روی مبل
_ ا.ت...ا.ت
+ ب...بله....
اون چش شده بود .....چرا اینطوری بود ......
چشماش رو باز کرد
+ هق....هق..هقققق...جونگ....کوکی....هققق
_؟؟؟؟؟؟
+ بب....هقققق.... ببخشید...هق....هققق
_نه.....ا.ت...تقصیر منه.....
انگار خیلی بهش سخت گرفتم......اههههه
محکم توی بغلم گرفتمش
_ ببخشید .....نباید این کارو میکردم .....ببخشید
با دستای بی جونش بغلم کرد
محکم توی بغلم فشردمش
ناله های ریزی میکرد
_ ناله نکن ....فقط باعث میشی دلم بخواد زیرم باشی
چیزی نگفت و این منو بیشتر روانی میکرد
امشب میخواستمش ....میخواستمش
سمت لبش رفتم بوسه های محکمی به لبش میزدم
P16
+هق...هققق
(ویو کوک)
_ بگو چه حسی داشت ؟
+ هققق....هقق
_چند بار باید بپرسم ؟ هوم؟
+ هقق ...ن...نگو....هققق..انقد.....نگووووو..هققققق
_ .....
+ من...قاتل .....هقققق.نیستممممم....هقققق( داد)
_ هاهاهاهاها ( خنده های بلند)
+ من...هققق...پشیمونم....هقققق
_ که پشیمونی ...هوم؟
+ ببخشید....هققققق..ببخ...هققق
_ هیسسس....نمیخوام بشنوم
از پله ها رفتم بالا صدای التماسش میومد که میگفت تنهام نزار ..هه..انگار خیلی پشیمونه ولی مگه فایده ای هم داره
+ نهههه...نرووووو...هقققق...هر کاری بگی میکنمم...هقققق....توروخداااا
_ ؟؟؟؟؟
چند پله ای رفتم پایین
_ هرکاری؟؟؟
+ .......
_ چیه؟ ساکت شدی
رفتم بالا چند روزی باید اونجا باشه چون واقعا اگه جلو چشمم باشه نمیتونم خودمو کنترل کنم شاید یه بلایی سرش بیارم
( چند روز بعد ، ویو کوک)
چند روزی میگذره ا.ت هنوز توی زیرزمینه هنوز التماس میکنه بیارمش بیرون
رفتم توی زیر زمین
سرش پایین بود یواش سرش رو آورد بالا
+ ل...لطفا...م..من..منو....ا...از...ای..اینجا....ب...ببر ( یواش)
رفتم سمتش
دستاش و پاهاش رو باز کردم بلندش کردم ..... نمیتونست روی پاهاش بایسته
تا ولش کردم نزدیک بود بیوفته روی زمین
گرفتمش
_ ا.ت ....ا.ت
+ ه....هوم...
براید بغلش کردم چشماش بسته بود بردمش بالا رفتم توی خونه گذاشتمش روی مبل
_ ا.ت...ا.ت
+ ب...بله....
اون چش شده بود .....چرا اینطوری بود ......
چشماش رو باز کرد
+ هق....هق..هقققق...جونگ....کوکی....هققق
_؟؟؟؟؟؟
+ بب....هقققق.... ببخشید...هق....هققق
_نه.....ا.ت...تقصیر منه.....
انگار خیلی بهش سخت گرفتم......اههههه
محکم توی بغلم گرفتمش
_ ببخشید .....نباید این کارو میکردم .....ببخشید
با دستای بی جونش بغلم کرد
محکم توی بغلم فشردمش
ناله های ریزی میکرد
_ ناله نکن ....فقط باعث میشی دلم بخواد زیرم باشی
چیزی نگفت و این منو بیشتر روانی میکرد
امشب میخواستمش ....میخواستمش
سمت لبش رفتم بوسه های محکمی به لبش میزدم
- ۱۵.۹k
- ۲۸ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط