خدمتکار

خدمتکار
علامت ها ات -لینو !هیونجین &بابایی لینو هیونجین
@املیا خدمتکار خونه ∆خواستگار

پارت ۴
من آماده شدم . لینو توی ماشین بود داشتم میشستم که گفت- بیا جلو بشین منم نشستم و کل راه دستش توی دستم بود.

§زمان گذر (رسیدن خونه)
@ خوش اومدین آقا (ات کجا بودی)
هیچی بیرون بودم
@ حالا چرا با پسر رئیس اومدی
نه ما فقط همزمان رسیدیم
-رفتم توی اتاق که لباسم رو عوض کنم که یهو هیونجین با عصبانیت اومد تو
-هرررش. در طویله نیست اینجوری میای تو یه در بزن
!چه گوهی داری میخوری
-هیون تو منو درک نمیکنی عاشق نشدی نمیدونی چه حسی داره
!عاشق . عاشق یه خدمتکار
-اره مگه چشه
!یعنی چی آره
-یعنی اینکه من دوسش دارم عاشقشم اون بی نقصه من از اون خوشم میاد
!ولی اون یه خدمتکاره
-مهم نیست من اونو دوست دارم
!فکر هیونجین :هه نمیدونه قراره باکی ازدواج کنه
تق تق تق
!-بله
ناهارتون آماده
!-مرسی الان میایم

ویو ات =ناهار رو خوردیم تموم شد مثل اینکه قرار بود شب مهمون بیا. (خواستگاری لینو) آملیا شام میپزه من باید خونه رو تمیز کنم

§زمان گذر(مهمونا اومدن )
یک ساعت بعد =
بفرمایید سر سفره شامتون آمادس
-∆! مرسی الان میایم دستتون درد نکنه
-ات بشین اینجا
جان (با تعجب)
-همین که گفتم

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــبرای ادامه بیا توی پیچم
#لینو #لی.مینهو # استری.کیدز
#سناریو #فیک #سناریو.فیک
#چت.فیک #کیپاپ
دیدگاه ها (۰)

خدمتکار علامت ها ات -لینو !هیونجین &بابایی لینو هیونجین @ا...

خدمتکار علامت ها +ات -لینو !هیونجین &بابای لینو هیونجین @ام...

خدمتکار علامت ها ات -لینو !هیونجین &بابایی لینو هیونجین @ا...

خدمتکار علامت ها ات -لینو !هیونجین &پدر لینو هیونجین @املی...

دیدار اول ..

دیدار اول ..

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط