فیک خدمتکار قصر (پارت ۳)
ا/ت ویو
_ پادشاه گفته میخواد ببینه ادمای عادی چطوری غذا میخورن
× باشه این میزه هم دسره
_ گشنمه دارم میمیرم بده دیگههه
× (خنده ریز) باشه باشه رفتم
_ عالیجناب من اومدم
+ بیا ببینم
بدون تردید انقدر گشنم بود نفهمیدم پادشاه نگام میکنه انقدر تند تند خوردم که گفت
+ خب باشه دیدم چجوری میخورین مثل گدا گشنه ها
_ اِ عالیجناب شما اینجا چیکار میکنید (بادهن پر)
+ تو تو اتاق منی من اینجا چیکار میکنم
_ ببخشید ادمای عادی اینجوری غذا نمیخورن
فقط وقتی یکی هی سرپا نگه داشتنشون
کلی ازش کار کشیده اینجوری میخوره
+ حالا تیکه ننداز
غذام تموم شد پاشدم رفتم سمت در تا با یه صدا برگشتم
+ یکی از قانونایی که الان میزارم اینه پا تو از
در بیرون نمیزاری بدون من یا بدون اجازه من
فهمیدی
_ چییییی یعنی ب بله
+ حالا بچه خوبی شدی
باورم نمیشه حالا اگه این رو هم نمیگفت
بازم باید نشسته میخوابیدم پایین تخت
+ وقتی خواستی بخوابی میگم پایین برات جا بندازن (بلند)
+ که یه وقت اذیت نشی
_ مرسی قربان ( درحال تعظیم کردن معمولی)
ببخشید کم بود😁😶🙄
_ پادشاه گفته میخواد ببینه ادمای عادی چطوری غذا میخورن
× باشه این میزه هم دسره
_ گشنمه دارم میمیرم بده دیگههه
× (خنده ریز) باشه باشه رفتم
_ عالیجناب من اومدم
+ بیا ببینم
بدون تردید انقدر گشنم بود نفهمیدم پادشاه نگام میکنه انقدر تند تند خوردم که گفت
+ خب باشه دیدم چجوری میخورین مثل گدا گشنه ها
_ اِ عالیجناب شما اینجا چیکار میکنید (بادهن پر)
+ تو تو اتاق منی من اینجا چیکار میکنم
_ ببخشید ادمای عادی اینجوری غذا نمیخورن
فقط وقتی یکی هی سرپا نگه داشتنشون
کلی ازش کار کشیده اینجوری میخوره
+ حالا تیکه ننداز
غذام تموم شد پاشدم رفتم سمت در تا با یه صدا برگشتم
+ یکی از قانونایی که الان میزارم اینه پا تو از
در بیرون نمیزاری بدون من یا بدون اجازه من
فهمیدی
_ چییییی یعنی ب بله
+ حالا بچه خوبی شدی
باورم نمیشه حالا اگه این رو هم نمیگفت
بازم باید نشسته میخوابیدم پایین تخت
+ وقتی خواستی بخوابی میگم پایین برات جا بندازن (بلند)
+ که یه وقت اذیت نشی
_ مرسی قربان ( درحال تعظیم کردن معمولی)
ببخشید کم بود😁😶🙄
۳.۰k
۰۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.