ازدواج از پیش تعیین شده( پارت۱۶)
ازدواج از پیش تعیین شده( پارت۱۶)
من بلند شدم امد جلو و منو بوسید منم همکاری کردم که یهو صدای تام امد
تام. اوههههه حالم بهم خورد اینجا جای این کارا نیست
از هم جدا شدیم
& ای خدا امروز چرا اینجوریه چته زود بگو و برو
تام. هیچی ولش کن من میرم حالم بهم خورد فکر کنم خیلی طول میکشه تا این صحنه ای که الان دیدم از ذهنم پاک بشه
& چیه حسودی کردی که با این سنت هنوز سینگلی
تام . اوهو یواش تر نخیرگ حسودی نکردم میخواستم یه چیزی از ا.ت بگیرم
* چی
تام. یادته اون روز توی پاساژ دوستت باهات آمده بود
* اره خب
تام . من ازش خوشم آمد میشه شمارشو بدی
* نمیدم برو
تام . ترو خدا بده بهم التماست میکنم
& واو دارم چی میبینم جناب تام اعظم داره التماس میکنه
* باشه باشه بهت میدمش
شماره هه جی رو به تام دادم تام رفت
& خب دیگه عشقم ماهم بریم
* بریم
رفتیم عمارت یکی از ندیمه ها به کوک گفت یک نفر توی سالن پذیرایی منتظرشه باهم رفتیم اونجا بادیدن فردی که جلوم بود تعجب کردم اون جیهو بود دوست پسر قبلیه من که دختر باز و عوضی بود کوک رفت پیشش و بهش دست داد
& ا.ت معرفی میکنم این
پریدم وسط حرفش و گفتم
* نیاز به معرفی نیست میشناسمش
& از کجا
جیهو . من دوست پسر سابق ا.ت هستم
من و جونگ کوک نشستیم اونجا
جیهو . راستی شنیده بودم که ازدواج کردی زنت کو
& ا.ت زنمه
با زدن این حرف جیهو تعجب کرد
جیهو . چطوری ا.ت رو تحمل میکنی ا.ت خیلی رو مخه
& نه اشتباه میکنی ا.ت یه دختر منحصر به فرد هست فقط کافیه درکش کنی
همونجوری باهم کل کل میکردن من عصبانی شدم و با داد گفتم
* بسه دیگه تمومش کنین
دوتا شون ساکت شدن
* جیهو بگو واسه چی امدی اینجا و زود برو
جیهو. فردا تولد تیا هست منم دعوت کرده
& وای فردا وقت خوبی برای انتقام گرفتن هست
* انتقام برای چی
& همه چی تیا هر سال تولد ما رو خراب میکنه ماهم خرابش میکنیم
جیهو همونجا موند و کوک به بقیه زنگ زد ( نامجون ، جین ، یونگی ، هوسوک، جیمین ، تهیونگ) همشون بعد از نیم ساعت رسیدن همه نشسته بودیک که یهو زنگ در به صدا در آمد
* دیگه کیو دعوت کردی
تام . سلام بر همه
& خب بچه ها از جایی که تام برادر تیا هست به کیک تولد و لوازم دیگه تولد تیا دسترسی داره و میخواد باما همکاری کنه
......
من بلند شدم امد جلو و منو بوسید منم همکاری کردم که یهو صدای تام امد
تام. اوههههه حالم بهم خورد اینجا جای این کارا نیست
از هم جدا شدیم
& ای خدا امروز چرا اینجوریه چته زود بگو و برو
تام. هیچی ولش کن من میرم حالم بهم خورد فکر کنم خیلی طول میکشه تا این صحنه ای که الان دیدم از ذهنم پاک بشه
& چیه حسودی کردی که با این سنت هنوز سینگلی
تام . اوهو یواش تر نخیرگ حسودی نکردم میخواستم یه چیزی از ا.ت بگیرم
* چی
تام. یادته اون روز توی پاساژ دوستت باهات آمده بود
* اره خب
تام . من ازش خوشم آمد میشه شمارشو بدی
* نمیدم برو
تام . ترو خدا بده بهم التماست میکنم
& واو دارم چی میبینم جناب تام اعظم داره التماس میکنه
* باشه باشه بهت میدمش
شماره هه جی رو به تام دادم تام رفت
& خب دیگه عشقم ماهم بریم
* بریم
رفتیم عمارت یکی از ندیمه ها به کوک گفت یک نفر توی سالن پذیرایی منتظرشه باهم رفتیم اونجا بادیدن فردی که جلوم بود تعجب کردم اون جیهو بود دوست پسر قبلیه من که دختر باز و عوضی بود کوک رفت پیشش و بهش دست داد
& ا.ت معرفی میکنم این
پریدم وسط حرفش و گفتم
* نیاز به معرفی نیست میشناسمش
& از کجا
جیهو . من دوست پسر سابق ا.ت هستم
من و جونگ کوک نشستیم اونجا
جیهو . راستی شنیده بودم که ازدواج کردی زنت کو
& ا.ت زنمه
با زدن این حرف جیهو تعجب کرد
جیهو . چطوری ا.ت رو تحمل میکنی ا.ت خیلی رو مخه
& نه اشتباه میکنی ا.ت یه دختر منحصر به فرد هست فقط کافیه درکش کنی
همونجوری باهم کل کل میکردن من عصبانی شدم و با داد گفتم
* بسه دیگه تمومش کنین
دوتا شون ساکت شدن
* جیهو بگو واسه چی امدی اینجا و زود برو
جیهو. فردا تولد تیا هست منم دعوت کرده
& وای فردا وقت خوبی برای انتقام گرفتن هست
* انتقام برای چی
& همه چی تیا هر سال تولد ما رو خراب میکنه ماهم خرابش میکنیم
جیهو همونجا موند و کوک به بقیه زنگ زد ( نامجون ، جین ، یونگی ، هوسوک، جیمین ، تهیونگ) همشون بعد از نیم ساعت رسیدن همه نشسته بودیک که یهو زنگ در به صدا در آمد
* دیگه کیو دعوت کردی
تام . سلام بر همه
& خب بچه ها از جایی که تام برادر تیا هست به کیک تولد و لوازم دیگه تولد تیا دسترسی داره و میخواد باما همکاری کنه
......
۶۶.۸k
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.