تکپارتی لینو درخواستی وقتی که روت کراش داره و اشتباهی پ
تکپارتی لینو درخواستی :وقتی که روت کراش داره و اشتباهی پرت میشی روش ولباتون بهم میخوره
اینو بگم که واقعا دختر مهربونی بودی شخصیتت یه آدم منطقی واروم کسی که همیشه تو هر موقعیتی بهمه کمک میکنه.. تو الان ۲۳ سالته.. وقتی ۲۰ سالت بود وارد گروه استری کیدز شدی.. همه اعضا فوق العاده دوست داشتن.. باهمه شون صمیمی بودی.. ویه نفر تو گروه بدجوری عاشقت بود..
صبح دل انگیز بهاری رو شروع کردی یه حموم رفتی لباساتو پوشیدی ورفتی پایین صدای جونگین میومد که:
علامت جونگین & ات÷ چان_ لینو×
&هیونگگگ اذیتممم نکن دیگهههه برام بستنی بخرر (کیوت)
×نهههه تمام پولامو خرج کردییی
&تولوخداااا ..
×نههه تخم (چان جلوی دهنشو گرفت)
_عه زشته..
تو که شاهد صحنه بودی و به دیوار تکیه کرده بودی زدی زیرخنده:
÷چه بحث باحالی (خنده)
اعضا:صبححح بخیررررر (داد)
÷صبح شماهم بخیر..
بعداز خوردن صبحونه رو به جونگین کردی:
÷بچه نون لباساتو بپوش بریم بیرون باهم خرید کنیمو بستنی بخوریم بدو..
جونگین ذوق زده شد:
& واقعا؟؟ واقعا ؟ باهم میزیم بیرون؟؟ یوهووووووووو (جفتک زد)
÷اره ...
&ات میشه بوست کنم؟؟ تولوخداااا
×جانم؟
&بوسش کنمممم..
÷اره بیا..
جونگین به سمتت اومد ومحکم لوپتو بوسید..
& وووییییی من برم لباسامو بپوشممم یه یه آت خیلی خوبه یه یه (همینجور جفتک زنان رفت)
هان:چقد ذوق کرد..آت واقعا مهربونیاااا
÷توهمم مهربونیییی ..
جونگین اومدپایین.
&بریم مامانیی؟؟
همه با تعجب بهش نگاه کردن:
فلیکس: جانم؟
&از این به بعد آت میشه مامانم چون خیلی دوسش دارم...
÷(لبخند زدی) باشه بچه نون..
همراه جونگین بیرون رفتین.. تاساعت ۸بیرون بودین ... رسیدین خونه دروباز کردی داشتی با جونگین حرف میزدی که یکدفعه پات به میز گیر کرد با سر افتادی روی لینو برعکس لباتون روی هم بود..قرمز شدی..
÷پشم..(ازروشوبلند شدی)..
فلیکس: چه صحنه جالبی بود..
هیون:اری موافقم..
÷من .. من چیز شد معذرت میخام چیز غلط خوردم..
×عیبی نداره.. ولی عالی شد...
با تعجب بهش نگاه کردی:
÷ها؟
×ات من خیلی وقته که. عاشقتم .. میخواستم بهت بگم. که اینجوری شد حالا میشه دوست دخترم نه زنم بشی؟
پشمای همه ریخته بود.. همه با دهن باز از جمله تو نگاش کردی:
÷اره... جوابم مثبته..
واین گونه شد ازدواج کردین
اینو بگم که واقعا دختر مهربونی بودی شخصیتت یه آدم منطقی واروم کسی که همیشه تو هر موقعیتی بهمه کمک میکنه.. تو الان ۲۳ سالته.. وقتی ۲۰ سالت بود وارد گروه استری کیدز شدی.. همه اعضا فوق العاده دوست داشتن.. باهمه شون صمیمی بودی.. ویه نفر تو گروه بدجوری عاشقت بود..
صبح دل انگیز بهاری رو شروع کردی یه حموم رفتی لباساتو پوشیدی ورفتی پایین صدای جونگین میومد که:
علامت جونگین & ات÷ چان_ لینو×
&هیونگگگ اذیتممم نکن دیگهههه برام بستنی بخرر (کیوت)
×نهههه تمام پولامو خرج کردییی
&تولوخداااا ..
×نههه تخم (چان جلوی دهنشو گرفت)
_عه زشته..
تو که شاهد صحنه بودی و به دیوار تکیه کرده بودی زدی زیرخنده:
÷چه بحث باحالی (خنده)
اعضا:صبححح بخیررررر (داد)
÷صبح شماهم بخیر..
بعداز خوردن صبحونه رو به جونگین کردی:
÷بچه نون لباساتو بپوش بریم بیرون باهم خرید کنیمو بستنی بخوریم بدو..
جونگین ذوق زده شد:
& واقعا؟؟ واقعا ؟ باهم میزیم بیرون؟؟ یوهووووووووو (جفتک زد)
÷اره ...
&ات میشه بوست کنم؟؟ تولوخداااا
×جانم؟
&بوسش کنمممم..
÷اره بیا..
جونگین به سمتت اومد ومحکم لوپتو بوسید..
& وووییییی من برم لباسامو بپوشممم یه یه آت خیلی خوبه یه یه (همینجور جفتک زنان رفت)
هان:چقد ذوق کرد..آت واقعا مهربونیاااا
÷توهمم مهربونیییی ..
جونگین اومدپایین.
&بریم مامانیی؟؟
همه با تعجب بهش نگاه کردن:
فلیکس: جانم؟
&از این به بعد آت میشه مامانم چون خیلی دوسش دارم...
÷(لبخند زدی) باشه بچه نون..
همراه جونگین بیرون رفتین.. تاساعت ۸بیرون بودین ... رسیدین خونه دروباز کردی داشتی با جونگین حرف میزدی که یکدفعه پات به میز گیر کرد با سر افتادی روی لینو برعکس لباتون روی هم بود..قرمز شدی..
÷پشم..(ازروشوبلند شدی)..
فلیکس: چه صحنه جالبی بود..
هیون:اری موافقم..
÷من .. من چیز شد معذرت میخام چیز غلط خوردم..
×عیبی نداره.. ولی عالی شد...
با تعجب بهش نگاه کردی:
÷ها؟
×ات من خیلی وقته که. عاشقتم .. میخواستم بهت بگم. که اینجوری شد حالا میشه دوست دخترم نه زنم بشی؟
پشمای همه ریخته بود.. همه با دهن باز از جمله تو نگاش کردی:
÷اره... جوابم مثبته..
واین گونه شد ازدواج کردین
- ۶.۲k
- ۲۸ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط