پارت۱۶...من مال توعم

‌
‌
د:بهتره یکی دو ساعت بعد برین پیشش تا یکم استراحت کنه

_:ب..باشه..م.م.نون

×:پارک جیمین...آشغال خواهرم کجاس هان؟نتونستی از ی دختر ۱۹ ساله محافظت کنی اگه‌ نمیتونستی چرا بردیش هان؟*عربده،عصبی*

د:اقای محترم لطفا آروم باشین اینجا بیمارستانه

_:آره...حق با توعه...من ی اشغالم که نمیتونه از ی دختر ۱۹ ساله محافظت کنه...من ی عوضی بدرد نخورم

×:اگه‌ بلایی سر‌خواهرم بیاد...میکشمت*داد،عصبی*

د:آقای محترم لطفا اروم باشین اینجا ی مرکز پزشکیه کلی بیمار هست..اگه میخوایین داد بزنین برین بیرون*یکم بلند*

×:باشه باشه..داد نمیزنم..ولی اقای دکتر نمیتونم با وجود این آشغال اروم باشم

د:من ی دکترم و تو مسائل شخصی‌دیگران دخالت نمیکنم جناب..با اجازه

×:خواهرم وقتی به هوش اومد با خودم میبرمش

_:من فقط میخوام بهوش بیاد همین

ویوکوک:
نگران نشسته بودم که پرستار بعد ۴ ساعت اومد گفت که ات به هوش اومده

×:پارک جیمین حق نداری خواهرمو ببینی..همین جا میشینی

*کوک رفت پیش ات*

×:نونا خوبی؟کجات درد میکنه؟چیزی میخوای؟

+:م..ن ..خوبم...تو..حالت چطوره؟*اروم*

×:بابه هوش اومدنت خوشحال شدم

+:منم...با..دی..دنت..

×:بزار وقتی حالت خوب شد میبرمت خونه

+:اوپا...جیمی..ن کجاس؟

×:اون عوضی بیرونه..دیگه قرار نیس ببینیش..باهم میریم خونه

+:ولی...من..ب..دو.ن او..ن نمی..تونم...ا..و..پا..من..دوس..ش دارم...خیلی..هم..دوس..ش ...دا..رم...بدون.. او..ن نمی..تونم



‌
‌
‌