شعله های عشق
#شعله_های_عشق
#part_4
#ادامهپارت
چند نوع پاستا آوردن من که خیلی پاستا دوست داشتم سریع یه عالمه برای خودم ریختم و خوردم جین هنوز یه عالمه از پاستاش مونده بود من که چن وقت بود پاستا نخورده بودم بازم به خدمتکار گفتم برام یکم بکشه و اونم خوردم بعد جین اومد در گوشم آروم گفت
+ اینهمه میخوری چرا چاق نمیشی؟
بلند گفتم
- واااا مگه چقدر خوردم؟
یهو همه خندیدن جین پوکر نگاهم کرد بعد پاشدم برم اتاقم بخوابم ساعت ۹ بود دیگه منم تا برم یه گوشی نگاه کنم و بخوابم ۱۰ میشه یهو صدای آقاجون بلند شد
:پارچه رو ازت میخام! باید مردونگیت رو ثابت کنی
رفتم تو اتاقم تا خواستم دررو باز کنم جین شونه ام رو گرفت و گفت
+ نوچ نوچ
- چرا؟
+ بیا اتاق مشترک
بعد همونطوری که دستش رو شونم بود من رو برد و دستش رو برداشت در اتاق رو بست
#part_4
#ادامهپارت
چند نوع پاستا آوردن من که خیلی پاستا دوست داشتم سریع یه عالمه برای خودم ریختم و خوردم جین هنوز یه عالمه از پاستاش مونده بود من که چن وقت بود پاستا نخورده بودم بازم به خدمتکار گفتم برام یکم بکشه و اونم خوردم بعد جین اومد در گوشم آروم گفت
+ اینهمه میخوری چرا چاق نمیشی؟
بلند گفتم
- واااا مگه چقدر خوردم؟
یهو همه خندیدن جین پوکر نگاهم کرد بعد پاشدم برم اتاقم بخوابم ساعت ۹ بود دیگه منم تا برم یه گوشی نگاه کنم و بخوابم ۱۰ میشه یهو صدای آقاجون بلند شد
:پارچه رو ازت میخام! باید مردونگیت رو ثابت کنی
رفتم تو اتاقم تا خواستم دررو باز کنم جین شونه ام رو گرفت و گفت
+ نوچ نوچ
- چرا؟
+ بیا اتاق مشترک
بعد همونطوری که دستش رو شونم بود من رو برد و دستش رو برداشت در اتاق رو بست
۱.۱k
۲۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.