- نه تو برو من ترتیب انتقال تمنا رو به آسایشگاه میدم بعد
- نه تو برو من ترتیب انتقال تمنا رو به آسایشگاه میدم بعد میرم خونه خودم
شهیاد با تعجب گفت:
- خونه خودت ...اونجا برای چی؟
کلافه نگاش کردمو گفتم:
- خیلی زوده با این سن آلزایمر بگیریا خوبه پدیده و من همه چی رو گذاشتیم کف دستت
شهیاد- پسر تو جدی می خوای دیگه خونه نری بابا بی خیال این آتوسا هم مثل بقیه
اونم یادشون میره
شهیاد با تعجب گفت:
- خونه خودت ...اونجا برای چی؟
کلافه نگاش کردمو گفتم:
- خیلی زوده با این سن آلزایمر بگیریا خوبه پدیده و من همه چی رو گذاشتیم کف دستت
شهیاد- پسر تو جدی می خوای دیگه خونه نری بابا بی خیال این آتوسا هم مثل بقیه
اونم یادشون میره
۳.۷k
۱۲ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.