pt

#pt11
کوک سوفیا رو رو تخت گذاشت کوک به دست سوفیا که حالا کاملا قرمز بود نگاه میکرد
_قربون چشات بشم که خیس شدن متاسفم باید بیشتر تو پیدا کردن خدمتکار دقت میکردم نمی‌دونم چطور جرعت کردن روت دست بلند کنن
+تا حالا اون رو خیلی عصبیتو ندیده بودم
_چون تو تنها کسی بودی که ندیدیش
+همیشه همینطوری باش از اون روت میترسم
_چشم دخترکوچولوم
همون موقع صدا در زدن اومد
_کیه
...منم ارباب
_بیا تو هیونگ
دکتر اومد تو روبه کوک تعظیم کرد کوک هم بخاطر اینکه نامی ازش بزرگتر بود تعظیم کوتاهی کرد
...خب ببینم دختر کوچولو ما چش شده
+دستم سوخته
....ببینمش
سوفیا دستشو نشون داد
....خدایه من به کجا خورده
+نمی‌دونم فقط فهمیدم دستم به یه خیلی داغ خورده
...من برات بتادین میزنم و پماد و بعد میبندمش اصلا دستتو تکون نده چون جایه حساسیه و ممکنه رگات از هم جدا شن و خیلی خطرناکه
+ب باشه فقط درد داره
_مگه کوکی میزاره تو درد بکشی
کوک کنار سوفیا نشست و از بغل دستاشو دور دخترک پیچید
نامی رو دست سوفیا بتادین ریخت که سوفیا جیغ خفیفی کشید و اشکاش سرازیر شد
+هق کوکی
_هیش تموم شد گریه نکن
کوک موهای سوفیا رو ناز کرد
...راستی کوک فردا میام بخیه هاتو میکشم
_باشه هیونگ واقعا ممنونم ازت
...خواهش میکنم من دیگه برم سرم خیلی شلوغه
_باشه
دکتر رفت کوک جلو سوفیا نشست رو تخت
_سوفیام بگو ببینم چیشد که اون هر.زه زدت
+خودش اول شروع کرد من هیچ کاره بودم من فقط داشتم خوراکی برمیداشتم که اون اومد بهم گفت معشوقه توعه من بهش خندیدم اونم ادامه داد منم بهش فحش دادم گفتم ج.ده خیابونی
_تو اینو از کجا یاد گرفتی
+حالا از یه جایی بعدم زد تو گوشم اینطوری شد


#آرورا

لایک:۳۰ تا
کامنت:۲۰ تا
دیدگاه ها (۲)

#pt12_حالا اگه واقعا معشوقم بود چی؟همون موقع سوفیا با دست سا...

#pt13آجوما سوفیا رو به طرف پله ها برد این عمارت یک طبقه خیلی...

#pt10+جوک قشنگی بود کوکی تا به حال کسی به عنوان یه معشوقه ان...

#pt9_هیش من حالم خوبه نیازی به نگرانی و گریه کردن نیست تو فک...

کیوت ولی خشن پارت ۱۵اونم سرعت ماشینو کم کردو تو رو کشوند رو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط