pt10
#pt10
+جوک قشنگی بود کوکی تا به حال کسی به عنوان یه معشوقه انتخاب نکرده
.....حالا که کرده اصلا ببینم تو دیگه کی هستی
+دلیلی نمیبینم بهت جواب پس بدم
....چقدر تو پررویی نکنه تو زنشی که اینطوری برخورد میکنی
+باید راجب خدمتکارایی که کوک میاره بهش گوش زد کنم ج.ده خیابونی هارو نیارن تو این عمارت و موجب به هم زدن آرامش عمارت بشن
همون موقع اون دختر سیلی محکمی به سوفیا زد که سوفیا تعادلش رو از دست داد موچ دستش چسبید به یه چیز داغو صدا جیغش رفت هوا سوفیا شروع کرد گریه کردن روی رگه موچ دستش کاملا قرمزه شده بود همون موقع آجوما از راه رسید
`اینجا چه خ.....وای خدایه من
آجوما به سمت سوفیا رفت و اونو تو بغلش گرفت
+میسوزه آجوما نمیتونم تکونش بدم(گریه)
آجوما بلند شد سیلی به اون دختر خدمتکار تازه وارد زد
`تو میفهمی رو چه کسی دست بلند کردی میدونی ارباب بفهمن چی میشه ها
_اینجا چه خبره(عربدع)
`ا ا ارباب
سوفیا خواست از جاش بلند شه اما نتونست درد دستش نمیزاشت
_سوفیا
کوک جلو سوفیا زانو زد و با حالت نگرانی دستشو گرفت
_چیشده خوشگلم حالت خوبه
کوک به دست سوخته سوفیا نگاه کرد و عصبی شد
_کودوم حروم زاده ای اینکارو باهات کرده
+همین خدمتکار بالا سرت
....چی؟نه دروغ میگه ارباب
کوک با حالت عصبی و چشمایی که قرمز شده بود به اون دختر خدمتکار نگاه کرد و فهمید که راه فراری نداره
کوک بلند شد به سمت اون دختر قدم برداشت یهو محکم کوبید تو صورت اون دختر که اون دختر پخش زمین شد کوک موهای اون دختر رو همونطور دور مشتش پیچید
....ا ارباب خواهش میکنم آییی ارباب به خدا نمیدونستم ارباب تورو خدا رحم کنید آخخ
+کوک تورو خدا بسه من میترسم
کوک اون دختر رو ول کرد به یسری خدمتکار گفت که اونو ببرن اتاق شکنجه بعد کوک سوفیا رو بغل کرد
_آجوما زنگ بزن دکتر کیم
`چشم
کافیه دیگه پررو میشید
#آرورا
#لایکوکامنت
+جوک قشنگی بود کوکی تا به حال کسی به عنوان یه معشوقه انتخاب نکرده
.....حالا که کرده اصلا ببینم تو دیگه کی هستی
+دلیلی نمیبینم بهت جواب پس بدم
....چقدر تو پررویی نکنه تو زنشی که اینطوری برخورد میکنی
+باید راجب خدمتکارایی که کوک میاره بهش گوش زد کنم ج.ده خیابونی هارو نیارن تو این عمارت و موجب به هم زدن آرامش عمارت بشن
همون موقع اون دختر سیلی محکمی به سوفیا زد که سوفیا تعادلش رو از دست داد موچ دستش چسبید به یه چیز داغو صدا جیغش رفت هوا سوفیا شروع کرد گریه کردن روی رگه موچ دستش کاملا قرمزه شده بود همون موقع آجوما از راه رسید
`اینجا چه خ.....وای خدایه من
آجوما به سمت سوفیا رفت و اونو تو بغلش گرفت
+میسوزه آجوما نمیتونم تکونش بدم(گریه)
آجوما بلند شد سیلی به اون دختر خدمتکار تازه وارد زد
`تو میفهمی رو چه کسی دست بلند کردی میدونی ارباب بفهمن چی میشه ها
_اینجا چه خبره(عربدع)
`ا ا ارباب
سوفیا خواست از جاش بلند شه اما نتونست درد دستش نمیزاشت
_سوفیا
کوک جلو سوفیا زانو زد و با حالت نگرانی دستشو گرفت
_چیشده خوشگلم حالت خوبه
کوک به دست سوخته سوفیا نگاه کرد و عصبی شد
_کودوم حروم زاده ای اینکارو باهات کرده
+همین خدمتکار بالا سرت
....چی؟نه دروغ میگه ارباب
کوک با حالت عصبی و چشمایی که قرمز شده بود به اون دختر خدمتکار نگاه کرد و فهمید که راه فراری نداره
کوک بلند شد به سمت اون دختر قدم برداشت یهو محکم کوبید تو صورت اون دختر که اون دختر پخش زمین شد کوک موهای اون دختر رو همونطور دور مشتش پیچید
....ا ارباب خواهش میکنم آییی ارباب به خدا نمیدونستم ارباب تورو خدا رحم کنید آخخ
+کوک تورو خدا بسه من میترسم
کوک اون دختر رو ول کرد به یسری خدمتکار گفت که اونو ببرن اتاق شکنجه بعد کوک سوفیا رو بغل کرد
_آجوما زنگ بزن دکتر کیم
`چشم
کافیه دیگه پررو میشید
#آرورا
#لایکوکامنت
۱۸.۱k
۲۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.