پسر عموی جذابم ♡p ۵
[روز بعد _ماشین ا.ت]
ا.ت:خب من با تهیونگ و جونگ کوک باید برم نمیشه جونگ کوک بیاد ماشین شما مامان
م.ا:نه
ا.ت:عی بابا مامان بزار بیاد دیگه
م.ا:نه همین که گفتم جونگ کوک پسرم
(بچه ها جونگ کوک رو کوک مینویسم)
کوک:بله خاله
م.ا:بیا این چمدون ا.ت رو بزار پشت
ا.ت:خودم دست دارم
ا.ت چمدونش رو میبره و میزاره پشت ماشین خودش
تهیونگ:بنظر ورزش کار میای
کوک:بیشتر از تو ورزش میکنم
تهیونگ:ولی من زورم از تو بیشتره
کوک:میبینیم
تهیونگ:میبینیم .... ا.ت کمک نمیخوای
ا.ت:چرا میخوام بیا
تهیونگ:اومدم
کوک:نمیخوای من کمکت کنم
ا.ت:الان که فکر میکنم بیشتر کمک ته ته رو میخوام نه تو
کوک:جانم
ا.ت:همین که شنیدی
تهیونگ:خب من راننده گی میکنم
ا.ت:کوک تو پشت بشین من میخوام پیش ته ته جونم بشینم
تهیونگ:(نیشخند)
کوک:من جلو میشینم امرا (درست نوشتم؟ ) بزارم پیش این اقا بشینی
ا.ت:منم امرا بزارم نزاری بشینم پیش ته ته
تهیونگ:خب نمیخواد سوار شید
ا.ت سریع میدوعه و میره جلو میشینه
کوک:به حسابت میرسم
ا.ت:گوه خوردی (خودت گوه خوردی بی.......... استغفرالله 😐🔪)
تهیونگ:خب حالا شما اقای جئون جونگ کوک نمیخوای سوار شید کار و زندگی داریما
کوک:باشه بابا اه
ا.ت:تهیونگ جونم اینجا یه فروشگاه هست میخوام از خرید کنم صبر میکنی تا بیام
تهیونگ:اره کیوتچه (کیوتچه چطوری ؟)
ا.ت:من برم فقط کوک ته ته جونمو اذیت نکن
کوک:به من میسپاری
ا.ت:اره
کوک:باشه بابا اه
ا.ت رفت داخل فروشگاه
تهیونگ:خب امیدوارم که بدونی منو ا.ت عاشق همیم
کوک:اره مامان ا.ت بهم گفته ولی نگران نباش بعد ازدواج نمیزارم یک لحظه هم ببینیش
تهیونگ:به همین خیال باش
ا.ت اومد
ا.ت:خب بریم
تهیونگ:بریم چاگیا
تهیونگ حرکت کرد تقربا وسط راه ا.ت خوابش برد و سرش رو گزاشت روی شونه ی تهیونگ، تهیونگ واستاد و کوک اومد جلو ا.ت رو براید استایل بغل کرد و گزاشت عقب ماشین بشینه دوباره رفت سوار شد و حرکت کردن
ادامه دارد........
اسکی ممنوع❌
بچه ها قرار شده هر روز یا یه روز در میون دوتا پارت بزارم الان یک پارت دیگه از این فیک میزارم 💜💙✨
ا.ت:خب من با تهیونگ و جونگ کوک باید برم نمیشه جونگ کوک بیاد ماشین شما مامان
م.ا:نه
ا.ت:عی بابا مامان بزار بیاد دیگه
م.ا:نه همین که گفتم جونگ کوک پسرم
(بچه ها جونگ کوک رو کوک مینویسم)
کوک:بله خاله
م.ا:بیا این چمدون ا.ت رو بزار پشت
ا.ت:خودم دست دارم
ا.ت چمدونش رو میبره و میزاره پشت ماشین خودش
تهیونگ:بنظر ورزش کار میای
کوک:بیشتر از تو ورزش میکنم
تهیونگ:ولی من زورم از تو بیشتره
کوک:میبینیم
تهیونگ:میبینیم .... ا.ت کمک نمیخوای
ا.ت:چرا میخوام بیا
تهیونگ:اومدم
کوک:نمیخوای من کمکت کنم
ا.ت:الان که فکر میکنم بیشتر کمک ته ته رو میخوام نه تو
کوک:جانم
ا.ت:همین که شنیدی
تهیونگ:خب من راننده گی میکنم
ا.ت:کوک تو پشت بشین من میخوام پیش ته ته جونم بشینم
تهیونگ:(نیشخند)
کوک:من جلو میشینم امرا (درست نوشتم؟ ) بزارم پیش این اقا بشینی
ا.ت:منم امرا بزارم نزاری بشینم پیش ته ته
تهیونگ:خب نمیخواد سوار شید
ا.ت سریع میدوعه و میره جلو میشینه
کوک:به حسابت میرسم
ا.ت:گوه خوردی (خودت گوه خوردی بی.......... استغفرالله 😐🔪)
تهیونگ:خب حالا شما اقای جئون جونگ کوک نمیخوای سوار شید کار و زندگی داریما
کوک:باشه بابا اه
ا.ت:تهیونگ جونم اینجا یه فروشگاه هست میخوام از خرید کنم صبر میکنی تا بیام
تهیونگ:اره کیوتچه (کیوتچه چطوری ؟)
ا.ت:من برم فقط کوک ته ته جونمو اذیت نکن
کوک:به من میسپاری
ا.ت:اره
کوک:باشه بابا اه
ا.ت رفت داخل فروشگاه
تهیونگ:خب امیدوارم که بدونی منو ا.ت عاشق همیم
کوک:اره مامان ا.ت بهم گفته ولی نگران نباش بعد ازدواج نمیزارم یک لحظه هم ببینیش
تهیونگ:به همین خیال باش
ا.ت اومد
ا.ت:خب بریم
تهیونگ:بریم چاگیا
تهیونگ حرکت کرد تقربا وسط راه ا.ت خوابش برد و سرش رو گزاشت روی شونه ی تهیونگ، تهیونگ واستاد و کوک اومد جلو ا.ت رو براید استایل بغل کرد و گزاشت عقب ماشین بشینه دوباره رفت سوار شد و حرکت کردن
ادامه دارد........
اسکی ممنوع❌
بچه ها قرار شده هر روز یا یه روز در میون دوتا پارت بزارم الان یک پارت دیگه از این فیک میزارم 💜💙✨
۱۰.۰k
۰۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.