رمان بغلی من
رمان بغلی من
پارت ۳۷
دیانا: سلامم رئیس حال شما
ارسلان: الحمدلله خوبم تو چطوری
دیانا: منم خوبم چه خبر
ارسلان: سلامتی تو چه خبر
دیانا: ارسلان چیزه
ارسلان: چی
دیانا: قضیه یاشار و گفتم
ارسلان: اولش تو بهت بودم بعدشم بلند زدم زیره خنده
دیانا: ارسلان حالت خوبه
ارسلان: 🤣
دیانا: ارسلان نخند
ارسلان: وای جون من شوخی نکن
دیانا: دارم جدی حرف میزنم
ارسلان: بعد از چند دقیقه خندم و قورت دادم
دیانا: ارسلان حالا چیکار کنم
ارسلان:هیچی مبارکه🤣
دیانا: ارسلانننننن
ارسلان: بلههه
دیانا: جون من جدی بگیر
پارت ۳۷
دیانا: سلامم رئیس حال شما
ارسلان: الحمدلله خوبم تو چطوری
دیانا: منم خوبم چه خبر
ارسلان: سلامتی تو چه خبر
دیانا: ارسلان چیزه
ارسلان: چی
دیانا: قضیه یاشار و گفتم
ارسلان: اولش تو بهت بودم بعدشم بلند زدم زیره خنده
دیانا: ارسلان حالت خوبه
ارسلان: 🤣
دیانا: ارسلان نخند
ارسلان: وای جون من شوخی نکن
دیانا: دارم جدی حرف میزنم
ارسلان: بعد از چند دقیقه خندم و قورت دادم
دیانا: ارسلان حالا چیکار کنم
ارسلان:هیچی مبارکه🤣
دیانا: ارسلانننننن
ارسلان: بلههه
دیانا: جون من جدی بگیر
- ۳۱.۹k
- ۲۸ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط